نقاشی
بهار گذشت و تابستون از راه رسید اما هنوز خاطرات بهاری ت رو ثبت نکردم اینجا
فعلا چند تا از نقاشیهای اخیرت رو میزارم تا بعد
تو این ایام خیلی در مورد روزه و ماه رمضون ازمون سوال میپرسی چند بار هم سحر بیدار شدی و باهامون سحری خوردی و کلی ذوق کردی عزیزم مدام هم حواست به ما بود که بقول خودت تا اذان شب هیچی نخوریم ! اذان مغرب که میشه میگی : خب بفرمایید سر سفره ، روزه تون خوب شد !!!
این نقاشی هم سحر کشیدی من و خودت در حال نماز
******************************************************************
این نقاشی خیلی خیلی واسم جالب بود ازت پرسیدم این چیه کشیدی؟
گفتی : این منم ، اونم خداست ! داره میوفته من دستشو گرفتم که نیوفته !!!
یه حس عجیبی بهم دست داد آخه تو اون کله کوچولوی شما بچه ها چه افکار عجیبی هست ؟! چه دنیای بزرگی هست ؟!
**************************************************************
و اما این نقاشی که خیلی ناراحتم کرد و واقعا اشکمو درآورد
این نقاشی رو خونه مادرجون اینا کشیده بودی و به مادرجون گفته بودی : مادرجون این قبر ِ منه که فوت شدم ! (الهی زبونم لال بشه) اینم مامانمه که با دوستم اومدن واسه من گریه میکنن و گل آوردن !
ینی از اون روز که این نقاشی رو دیدم از بس داغونم که خدا میدونه کلی هم اشک ریختم نمیدونم این فکرا چیه تو میکنی آخه ! تو همه دنیای منی ...همه زندگی منی... همه امید منی ...حتی فکر اینکه بخواد یه مو از سرت کم بشه یا خراش کوچولو برداری منو داغون میکنه چه برسه به ..................
اون شب قبل از خواب ازم پرسیدی : مامان اگه من فوت بشم تو چیکار میکنی؟!
اصلا کن فیکونم کردی با این سوالت؟! بزوووووووووووووور خودمو کنترل کردم و خیلی آروم بهت گفتم ایشالا که هیچوقت فوت نمیشی مامان جون و بعد هم بهت گفتم من ناراحت میشم وقتی از این چیزا صحبت میکنی و ازت خواستم دیگه به این چیزا فکر نکنی...
فکر میکنم اینا همش تاثیرات فوت مادرجون مهری خدابیامرزه علیرغم اینکه چون میدونستم روحیه حساسی داری روزهای اول تعزیه اصلا نبردمت اونجا اما همون آخر هفته ها و پنجشنبه هایی که میرفتیم قرآن خوانی هم تاثیر خودش رو گذاشته متأسفانه
دخترکم ، همه زندگی و عشق من ، بزرگترین خواسته و آرزوی قلبی من سلامتی و طول عمر و عمر باعزت و شادی و آسایش و خوشبختی توئه عزیزکم .
انشاله همیشه شاد باشی و عمر طولانی و باعزت داشته باشی
بگذریم.....
اینم من و خودت وقتی شما baby بودی
***************************************************************
خرگوش
******************************************************************
دلفین
پ.ن:
بگذار ...
بگذریم!
این روزها
خیلی برای گریه دلم تنگ است !
(قیصر امین پور)