کوتاه کردن مو
سلام دختر نازم دیروز بابا با عمه جون اینا رفت مشهد عیادت مادرجون و من بعد ازیک سال برای دومین بار بردمت آرایشگاه تا موهاتو کوتاه کنیم (آخه هوا سرد شده و شما هم اصلا بعد حموم کلاه نمیذاری سرت و مریض میشی )چشمت روز بد نبینه به محض ورود به آرایشگاه یهو ترسیدی و از بس گریه کردی که صدات گرفته بود اما من با بیرحمی نگهت داشتم تا خانم آرایشگر کارش تموم شه مدام با التماس بهش میگفتی ببخشید ببخشید قربونت بشم فکر میکردی کار بدی کردی داره تنبیه ت میکنه متاسفانه از بس وول خوردی اصلا نتونست موهاتو خوب کوتاه کنه و کلی از من عذرخواهی کرد چه کنم دخمل بلای منی دیگه لابد دوس نداشتی خوشگل شی!!! بعد از اینکه برگشتیم خونه از بس گریه کرده بودی و خسته شده بودی بیهوش شدی و خوابیدی شب که بابا از راه رسید با دیدنت حسابی شوکه شد و میگفت الینا زشت شده اما واسه من تو همیشه همون فرشته آسمونی هستی گلم
الینا قبل از آرایشگاه:
الینا بعد از آرایشگاه:
قربون اون قیافه غمگین و اخمالوت بشم من
عشق منی....