آموختنی های زندگی
سخنـان نــاب و پرمعنــای زنـدگی
در جستوجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا؛ زیرا هر آنچه زیباست، همیشه خوب نمیماند؛ امـا آنچه خوب است، همیشه زیباست.
درصد کمی از انسانها نود سال زندگی میکنند، مابقی یک سال را نود بار تکرار میکنند.
نصف اشباهاتمان ناشی از این است که وقتی باید فکر کنیم، احساس میکنیم و وقتی که باید احساس کنیم، فکر میکنیم.
سر آخر، چیزی که به حساب میآید، تعداد سالهای زندگی شما نیست؛ بلکه زندگیای است که در آن سالها کردهاید.
همیشه در زندگیات جوری زندگی کن که "ای کاش" تکیه کلام پیریات نشود.
چه داروی تلخی است وفاداری به خائن، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل.
مشکلات امروز تو برای امروز کافی است، مشکلات فردا را به امروز اضافه نکن.
اگر حق با شماست، خشمگین شدن نیازی نیست و اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید.
ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها؛ اما هنوز یاد نگرفتهایم روی زمین چگونه زندگی کنیم.
فریب مشابهت روز و شبها را نخوریم؛ امروز، دیروز نیست و فردا امروز نمیشود.
یادمان باشد که آن هنگام که از دست دادن عادت میشود، به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست.
زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان.
برای دوست داشتن وقت لازم است، اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است.
گاه در زندگی، موقعیتهایی پیش میآید که انسان باید تاوان دعاهای مستجابشده خود را بپــردازد.
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد؛ اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد، گفتند: "مگه کوری؟"
مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین میکنی، بدان که زندگی میکنی.
هیچ انتظاری از کسی ندارم و این نشاندهنده قدرت من نیست؛ مسأله، خستگی از اعتمادهای شکسته است.
برای زنده ماندن، دو خورشید لازم است؛ یکی در آسمان و یکی در قلب.
در روزگاری که خنده مردم از زمین خوردن توست، پس برخیز تا چنین مردمی بگریند.
هیچوقت رازت را به کسی نگو؛ وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی، چهطور انتظار داری کس دیگری برایت راز را نگه دارد؟
هیچ انسانی دوست ندارد بمیرد؛ اما همه آرزو میکنند به بهشت بروند؛ با این حال، یادمان میرود که برای رفتن به بهشت اول باید مرد.
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد میکنیم؛ بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری؛ بعد از چند روز به دوستی؛ بعد از چند ماه به همکاری؛ بعد از چند سال به همسایهای ... اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمیکنیم! دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر از آنچه میبایست را به او ببخشیم. او که یگانه است و شایسته.