موسسه زبان جدید
یکشنبه من و بابا برای انجام یکسری از کارهای پایان نامه م رفتیم گنبد و شما موندی خونه باباجون اینا مسیر جنگل خیلی خوشگل شده بود درختان با برگهای رنگی ِ پاییزی یک حس عاشقانه و ناب رو درونمون زنده کرده بودن و بعد ِ مدتها یه عاشقانه دونفره با هم داشتیم و کلی یاد ایام کردیم و عاشقانه هامون زنده تر شد
اما ناگفته نماند که آخر همه حرفهامون هم به تو ختم میشد به تو که ثمره عشقمون هستی و بی نهایت دوستت داریم
(دوربین همراهم نبود و بدلیل مشابهت زیاد این عکسها با مناظری که دیدیم، عکسها رو از وبلاگ دوست عزیزم فرشته جان دانلود کردم)
گنبد یه بازار روز داشت ، بعد از اتمام کار ِ پایان نامه م که یک ساعت طول کشید رفتیم اونجا و خرید کردیم که سه ساعت طول کشید!
================================
دوشنبه شب سر زده رفتیم آَشخانه خونه مادرجون مهری خیلی از دیدنمون خوشحال شد
=================================
راستی بالاخره تصمیم بر این شد که موسسه زبانت رو عوض کنیم و تو موسسه فرزانه ثبت نامت کردیم ظاهراً جای خوبی دیده میشه و دیروز اولین جلسه بود که رفتی کلاس(البته سه جلسه از ترم ، گذشته و تیچرتون قراره با تو بیشتر کار کنه تا به بقیه بچه ها برسی)
کتابهای این موسسه تاینی هستش
در بدو ورود به موسسه گفتی من نمیام اینجا! اینجا که کلاس زبان ِ من نیست؟! ( به یادِ موسسه قبلی که انصافاً ازش راضی هم بودیم و فقط بخاطر مکانش مجبور به تعویض موسسه شدیم)
اما تا تیچرتو دیدی سریع رفتی سمتش و باهاش دوست شدی و رفتی کلاس
این موسسه محیط گرم و دلنشینی داره ،تمام کلاسها موکت هست و میز و صندلی نداره و رو زمین و همچنین از طریق بازی و سرگرمی و نمایش و تئاتر و کاردستی زبان رو آموزش میدن فکر میکنم جالب باشهو بچه ها یادگیریشون بیشتر باشه و کاربردی تر آموزش ببینن
الینا تو کلاس زبان در حال خمیر بازی و یادگیری رنگها
الینای ذوق زده بعد از تحویل گرفتن کتابهای tiny talk
یه مامان هم با پسرش طاها اومده بودن که پسرش خیییییییییییییییییییییییلی شیطون بود و اصلا دلش نمیخواست تو کلاس بمونه و مامانش به زور و اصرار میفرستادش تو کلاس ازش پرسیدم سن طاهارو؟ گفت 3/5 تقریبا همسن شما بود....بهش گفتم وقتی دوست نداره چرا بزور میارینش کلاس؟آخه ممکنه نتیجه عکس بده و کلاً از زبان بدش بیاد! و اینکه هنوز زوده واسه آموزش زبانش؟! بهش گفتم منم الینارو فقط بخاطر اینکه خودش خیلی دوست داره و با اشتیاق میاد میارمش کلاس اگه حتی یه درصد حس کنم خسته شده یا دوست نداره امکان نداره بیارمش کلاس!
طاها خیلی ناز و دوست داشتنی و باهوش و البته بسیاااااااااااااااااااااااااااااار شیطون بود و خیلی حیفم اومد که مامانش جلوی کنجکاوی ها و شیطنتهای شیرینش رو میگرفت و مجبورش میکرد که بشینه تو کلاسی که هیچ علاقه ای بهش نداره ! متاسفانه اینروزها کلاس زبان رفتن و آموزش خوندن و نوشتن قبل از مدرسه ، تبدیل شده به مقوله چشم و همچشمی!!! و بدون اینکه به علایق بچه ها توجه کنن فقط میخوان از قافله عقب نمونن !!!
مدتیه از رو تبلیغات تی وی گیر دادی که من بالا بالا میخوام! اما من تا حالا مقاومت کردم و نخریدم واست! چون معتقدم هر چیزی رو باید به وقتش یاد بگیری عزیزم و سیستم آموزشی کشور ما هنوز پاسخگوی بچه های باهوش و اونایی که زودتر پیش میرن نیست و خیلی هاشون تو مدرسه سرخورده میشن و ممکنه نتیجه عکس هم بگیری ! البته همه اینا نظر شخصی ِ منه و هیچ پایه علمی نداره !