اصدن نگران نباش رفیق!
مگسی را کشتم نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است طفل معصوم به دور سر من می چرخید، به خیالش قندم یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!! ای دو صد نور به قبرش بارد؛ مگس خوبی بود... من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد، مگسی را کشتم ... "مرحوم حسین پناهی" خونه دایی جون بودیم یهو دیدم یک عدد مگس محترم نیمه جان که درحال بال بال زدنه ، تو دستته!!! چنان دادی زدم که از ترس رفتی زیر میز و گریه کردی چه کنم با تو آخه!!! بابا رفته بود بیرون باهاش کار فوری داشتم زنگ زدم موبایلش دیدم خونه جا گذاشته بهت میگم: امان از دست بابات الینا ! میگی: اصدن نگ...