الینا و شغل مامان
سلاااااااااااااام عسلک مامان قربونت برم که هر روز شیرین تر و خوردنی تر از روز قبل میشی
باباجون واسم تعریف کرد که دیروز داشتی با یه مورچه کوچولو بازی میکردی و باهاش صحبت میکردی(لازم به توضیح است که دخترکم عاشق مورچه ست) و بهش گفتی: چی شده عزیزم؟چرا ناراحتی؟ مامانت رفته بانک؟ ناراحت نباش زودی برمیگرده و تو رو بغل میکنه
البته هر روز صبح که باباجون میاد بغلت میکنه تا شما رو ببره خونه خودشون تو خواب و بیداری میگی :مامان من میرم خونه باباجون تو ساندویچتو بردار برو بانک
این عکس مربوط به پنجشنبه شب هستش که بصرف دلمه خونه مادرجون آشخونه ای (البته به قول شما)دعوت بودیم:
مرتضی-رضا-ساغرکوچولو-محیا و الینای هیجانزده از دیدن پسرعمه ها دخترعمه و دخترعموی نازش
الینا کجاست؟.... خب معلومه دنبال ساغر کوچولو بابت کشیدن لپهاش و گفتن جمله های تپل مپل کپل دوستت دارم