این روزهامون
مهنان و سفر مشهد
تعطیلات عیدفطر،سفر به رامیان
ادامه ی خرداد۹۶
نیمه اول خرداد۹۶
14و15خرداد به اتفاق بابا جون و مادر جون رهسپار گرگان و منزل عمو جان من شدیم روز اول رفتیم بندرترکمن و خرید کردیم روز بعدش هم همه خونه موندن اما من و شما و بابا رفتیم روستای زیارت روستای زیارت بندر ترکمن عاشق نگین و نیلوفری (نیلوفر دانشجوی پزشکیه و نگین هم داره واسه کنکور میخونه ) روز آخر حال بابا جون خیلی بد شد بخاطر ویروس جدیدی که اومده و همراه با سرگیجه و حالت تهوع شدیده اما خداروشکر زود رسوندیمشون درمانگاه و خوب شد...
آذر95
ادامه ی مهرماهمون
سلام به دوستان خوبم و دختر نازنینم این روزها حسابی مشغولیم مشغله از نوع خوبش بعد از مدرسه تکالیفت رو انجام میدی خداروشکر خیلی راه افتادی و راحت تر انجامشون میدی کلاس زبانت هم دو روز در هفته پابرجاست 17مهر روز جهانی کودک با نادیا جونم و گل پسراش رفتیم بش قارداش 22مهر دوست جونی ِ من نداجون و دختر نازش هستی بعد از سالها اومدن خونمون 23مهر سالگرد فوت مامانم بود...جاش خیلی خالی ه ......خیلی دلتنگ و بیقرار بودم اما به تو و بابا که نگاه میکردم نور امید تو دلم موج میزد ...چه خوب که شما رو دارم 24مهر- دایی ته تغاری جونم تماس گرفت و بصرف آبگوشت اونم تو دیگ عتیقه دعوتمون کرد (خواب مامانمو ...
روزمرگی ها
به همین آسونی و راحتی و سرعت ! شش ماه از سال گذشت!!!!! روزهای اول مدرسه ست و چالش ِ انجام تکالیفت! یه خط مینویسی میگی خسته شدم میخوام استراحت کنم! باباجون میگه سخت نگیر به تدریج عادت میکنه و راه میفته تصمیم داشتیم با شروع مدرسه کلاس زبانت رو کنسل کنیم تا تابستون... اما موسسه بهمون گفت الینا جزء بهترین های این موسسه ست بزارید ادامه بده و بین کلاساش تعویق نندازید... اشک شوق داشتم و با نظر ِ خودت و علاقه ای که داری نهایتاً تصمیم بر این شد که کلاس رو ادامه بدی 95/7/10 الینای ورزشکار در بانک همچنان عاااشق نقاشی هستی میگی این امام حسینه که ...