عید قربان
چه لذتی بالاتر از این که ناهار ِ روز جمعه ات مزین باشد به دستهای کوچک و مهربان ِ دختر نازت و با تمام وجود حس کنی معجزه چاشنی ِ عشق را در غذا چه لذتی بالاتر از اینکه صبح روز عید قربان دختر نازت با مهربانی تو را به داشتن یک روز خوب دعوت کند و به محض گشودن چشمهایت با هدیه اش سورپرایز شوی (الحق احساس کردم درون ان کشتی در حال تماشای این دلفین خندان هستم ضمنا طبق گفته دخترم آن خطوط پشت ِ کشتی،دست نوشته اوست به من : تقدیم به مامانم که عاشق نقاشیهای منه ) تهیه گوسفند قربانی ِ امسالمان بر دوش دخترک بود گوسفندی ملیح و معصوم و شخصی عبوس که انتظار قربانی ِ آن زبان بسته را میکشد دیدن ادامه مطلب به افراد نازک دل...