عید قربان
چه لذتی بالاتر از این که ناهار ِ روز جمعه ات مزین باشد به دستهای کوچک و مهربان ِ دختر نازت و با تمام وجود حس کنی معجزه چاشنی ِ عشق را در غذا
چه لذتی بالاتر از اینکه صبح روز عید قربان دختر نازت با مهربانی تو را به داشتن یک روز خوب دعوت کند و به محض گشودن چشمهایت با هدیه اش سورپرایز شوی
(الحق احساس کردم درون ان کشتی در حال تماشای این دلفین خندان هستم ضمنا طبق گفته دخترم آن خطوط پشت ِ کشتی،دست نوشته اوست به من : تقدیم به مامانم که عاشق نقاشیهای منه )
تهیه گوسفند قربانی ِ امسالمان بر دوش دخترک بود
گوسفندی ملیح و معصوم و شخصی عبوس که انتظار قربانی ِ آن زبان بسته را میکشد
دیدن ادامه مطلب به افراد نازک دل توصیه نمیشود
- مامان بیا ببین این گوسفند دندوناشو مسواک نزده همه علفا لای دندوناش گیر کرده
گفتم که تشریف نیارید ادامه مطلب !!!
خب حالا که آمدید خوش آمدید به رسم مهمانوازی و برای کاستن از فشار عاطفی ِ حاصل از دیدن این صحنه های خشن! شما را به دیدن این عکسها دعوت میکنم :
مکان نوشت : منزل پدرشوهر ِ محترم عمه عالیه که زحمت کشیدند و روز عید قربان مهمانمان کردند
==============================================================
بعد از بازگشت از آشخانه ، خانواده ام(پدر و برادرم) سری به ما زدند
کاش میشد بجای جگر گوسفند، این دو عدد جگر را تناول نمایم ( : از اثرات دیدن صحنه های ذکر شده بر روح و روان ما )
پ.ن:
ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم
به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را
کسی کو روز قربان ، غیر خود را می کند قربان
نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را