هاپو نه......سگ!!!
یه روز یه کتاب از حیوانات واست آوردم عکس یه سگو بهت نشون دادم با تمرکز و فاصله دار گفتم مامان این هاپو ا ها پو یه دفه یه نگاه عاقل اندر سفیه به من انداختی گفتی هاپو نه...سگ !!!!1
بعدش ورق زدی حیوونارو نشونم دادی گفتی گاو........بعدش صداشو درآوردی :ما -بعد مرغ و خروس و شیر و پلنگ و زرافه و قورباغه و من حسابی مات و مبهوت بعد کاشف بعمل اومد مادرجون اینارو بهت یاد داده و با یه بار گفتن تو همه رو به ذهن سپرده بودی فدات شم خرگوش باهوش من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی