الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

معضل هیولا+بعدا نوشت ( عکس دیو و نقاشی های الینا)

1393/2/15 11:19
نویسنده : مامان
3,180 بازدید
اشتراک گذاری

پیرو این پست و هراس دخترک از دیدن خواب هیولا ، چند روز قبل بهش گفتم وقتی من کوچولو بودم همش خواب هیولا میدیدم ! هیولای من سبز بود اولش بداخلاق بود اما کم کم با هم دوست شدیم و با هم حرفای خنده دار میزدیم و با هم دوست شدیم... یه برگه دادم دستش گفتم حالا شما هیولای خودت رو بکش ...اونم کشید یه کله گنده با دندونای خیلی بزرگ و تیز و گوشهای دراز...رنگش هم قهوه ای بود... بعدش کلی از زبون اون هیولا باهاش صحبت کردم...بهش گفتم : الینا من هیولام...زشت هستم ... اما مهربونم و تو رو خیلی دوست دارم و دوست دارم که با تو دوست باشم... خلاصه کلی الینا و هیولا با هم صحبت کردن و ترس دخترک اندکی فرو ریخت...

=============================================================

امروز از طرف مهد قرار بود بچه ها رو به کانون پرورش فکری ببرن و اونجا یه نمایش واسشون اجرا بشه...

خودم از بچگی همیشه میرفتم کانون و محیطش رو خیلی خیلی دوست داشتم... بر اساس همین تجربه علیرغم بی حوصلگی ِ شدید الینا و گریه های مکرر امروز صبحش که نمیخواد بره مهد و میخواد بره پیش مادرجون فرزانه ! بردمش مهد و گفتم میرین یه جای خوب و یه نمایش خنده دار و جالب میبینید...

الان زنگ زدم خونه بابام ، گوشی رو برداشته با گلایه میگه : دیدی گفتم نمایشش اصلا خنده دار نیست ! خیلی هم ترسناک بود ! دیو بودن همشون ...

من موندم چه کاریه خو!!! بچه های مهد و نمایش دیو ؟!!!

بعدا نوشت:

دیروز عصر الینا عکس اون دیو نمایش و واسم کشید و توضیح داد که اون دیو تنبلی بوده و تو حین اجرا الینا کلی ترسیده و رفته بغل آمنه جون(مربی مهدشون) . بعد از کشیدن دیو و دوباره داستان سرایی های من امروز صبح میگه حالا که فکر میکنم به اون دیو تنبل جونی خنده م میگیرهخنده بعدش هم گفت مامان اون دیوه مث من تنبل بود و همش میگفت من راه نمیرمخندونک

اینم عکس دیو ی که دختر مارو ترسونده بود به قلم خودش:

به همین بهانه از گالری نقاشی الینا در سه سال و نه ماهگیش در ادامه مطلب دیدن فرماییدچشمک

از اینکه با دیدن اینقدر عکس وقتتونو گرفتم شرمندهخجالت آخه میخواستم یادگاری بمونه واسشمحبت

ممنون از همراهیتونبوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (28)

محبوبه
14 اردیبهشت 93 12:37
ای وای واقعا طفلی هاااا
مامان
پاسخ
بله واقعا
مامان آیسو وآیسا
14 اردیبهشت 93 12:40
راست میگی ها برا بچه تو این سن اصلا مناسب نیست همچین نمایشی واقعا که ... دوست جونم سعی کن براش کتاب های داستانی بگیری که توشون دیوها مهربووونن تا باهاش ارتباط خوب برقرار کنه ونترسه بوس به روی ماه الینا نازززززززی ومامان نازنینش البته تو این سن همچین خیالاتی سراغ بچه ا می اید که خیلی هم زود گذره وبه دست فراموشی سپرده میشه
مامان
پاسخ
کتاب که پیدا نکردم اما خودم با همچین مضمونی واسش یه داستان ساختم و نقاشی کشیدم نویسنده و نقاش و ناشرش خودم بودم ممنونم دوست جون
مانی محیا
14 اردیبهشت 93 14:11
صلوات براش همش بفرست خواهر
مامان
پاسخ
مامان نازدونه ها
14 اردیبهشت 93 19:38
بچه رو از دست هيولا نجات دادي و به جنگ ديوها فرستاديش (. بايد مهدها بچه ها رو به ديدن نمايشنامه هايي ببرن كه مناسب سن واز شخصيتهاي دوست داشتني شون برگرفته باشه بدون ديو هم ميشه بچه ها رو آموزش داد واز كار بد نهي شون كرد
مامان
پاسخ
همینو بگو دیو تنبلی بوده تو نمایش ! میبینی تروخدا طرز آموزشو
: •●مامانِ آینده یه فسقِـلی●•
14 اردیبهشت 93 22:04
هعییییییی.... آخه چیه این دنیا سر ِ جاشه که این یکی سرجاش باشه...؟ دیو...؟ مهد... ؟ واقعا مقوله ی تاسف باری هستش... چیهههه...؟ اینجوری نگام نکن خووووو.... بهم نمیاد دو تا جمله کتابی حرف بزنم؟! محبوبه جون... تو مادر ِ نمونه هستی و من مطمئنم که بهترینی و بهترین رو بلدی که به دخملی ِ عزیزت هم آموزش بدی
مامان
پاسخ
به خودت شک میبری چرا؟ ولی واقعا همینه که شما میگی همون جمله ی کتابیت رو منظورمه از اعتماد بنفسی که بهم دادی ممنون رفیق
مامان احسان
15 اردیبهشت 93 7:52
مامان
پاسخ
فرزانه مامان آرین مهر
15 اردیبهشت 93 8:22
سلام محبوبه جون .وای چقدر بد که الینا جون این ترس رو داره طفلکی خودش اذییت میشه آخی ایشالله که بمرور زمان این مشکل بر طرف بشه.قربونش برم میبوسمش
مامان
پاسخ
دارم روش کار میکنم ترسشو بریزمممنون عزیزم
محمدرهام ومامان سمانه
15 اردیبهشت 93 9:57
سلام سلام ای جانم بیا حالا هی برنامه بریز هیولا رو از بین ببر بعد بچه رو میبرن نمایش دیو وهیولا یعنی چی آخه؟؟
مامان
پاسخ
همینو بگو
مانی محیا
15 اردیبهشت 93 10:24
عزیزم ممنون بابت آدرس. محبوبه جون دقت کردی معصومه از صبح با یه دونه شکلک حالمونو پرسیده. طفلی مشغله داره و محبتش میریزه..قربون همه تون
مامان
پاسخ
واقعا خیلی باوفا و مهربونه چاکر همتون
مونا مامي كيانا
15 اردیبهشت 93 12:29
حالا فهميدم چرا اضافه كردن ادامه اين پست اينقدر وقتتو گرفت
مامان
پاسخ
مونا مامي كيانا
15 اردیبهشت 93 12:34
به به كلكسيوني ساخته از هيولاها هيولاي چشم باز هيولاي چشم بسته هيولاي شاخدار هيولاي لپ گلي هيولاي خنده رو هيولاي يك چشم به به از ديدن اينهمه هيولا واقعا لذت برديم شما هم مثل ما افتادي به جون اين سررسيدهاي از تاريخ گذشته ؟ چه جالب كه اين نمايش هم اتفاقي در مورد ديو بوده شانس الينا جون بود ديگه چون خيلي عاشق هيولاست چه خوب كه ازش خواستي هيولاشو بكشه همين باعث ميشه ترسش بريزه
مامان
پاسخ
دقیقا...البته اینا رو خونه بابام کشیده میگن از هر چی بترسی سرت میاد حکایت دختر ماست آره خیلی مؤثر بود اما هنوز هم مقداری میترسه
مریم مامان سروش
15 اردیبهشت 93 12:35
خیلی عالی بود نسبت به سنش. دیوش یه جورایی بهش مهربونی می اومد.
مامان
پاسخ
مهربون و مظلوم
مامان الهام
15 اردیبهشت 93 12:36
ترسیدم عجب بچه هنرمندی
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
: •●مامانِ آینده یه فسقِـلی●•
15 اردیبهشت 93 14:22
ای واااااااااااااای چه خوشگلهههههههههههههه واقعا این همه چهره های مختلف.. حالات مختلف چهره .... چه هنرمنددددددددددددددد واقعا این خودش یه هنر ِ ... من خودم به تنهایی دو تا چهره بیشتر نمی تونم بکشم... یکیش اینه: یکیش هم این: میبینی محبوبه جون، چه دوست ِ هنرمندی داری؟
مامان
پاسخ
بازم جای شکر داره همونا رو بلدی بکشی اشکال نداره هر جا لازم بود نقاشی بکشیم میریم سراغ دوست هنرمند و گرافیستمون
مامان دانیال-ویانا
15 اردیبهشت 93 14:40
آخه این چه نمایشی بوده جیگر منو به گریه انداختن الهی من گوبونِ خودت و اون دستای کوچولوت بشم که این نقاشی های خوشگل و کشیدی خیلی کیف کردم اگه 10تا صفحه هم بود خسته نمیشدم نفسم
مامان
پاسخ
همینو بگو خدا نکنه خاله جون.مرسی شما خیلی مهربوووووونی
اتنا مامانیه روشا یدونه
15 اردیبهشت 93 15:00
واقعا باید به این همه تفکری که پشت تربیت بچه توی مهد و مدرسه هست تبریک گفت دریغ از یک ذره علم که آخه برای بچه توی این سن همچین نمایشهایی مناسبه حالا از صبح تا شب باید وقت بزاری تا هر چیزی که دیده و شنیده رو از یادش ببرید.
مامان
پاسخ
منم موندم والا! چه باید گفت؟!
فرزانه مامان آرین مهر
15 اردیبهشت 93 15:13
محبوبه جون از شما چه پنهون منم از عکس این هیولا ترسیدم دخترمون که سهله
مامان
پاسخ
جداً؟....
آجی مهربـــــــــــان
16 اردیبهشت 93 0:26
افرین به الینا جونم چه قدرزیباتوانستی هیولاها رابکشی من خیلی خوشحالم که دوستی مثل شماباذوق وسلیقه دارم منم توخواب گاهی هیولامیبینم ولی اوناخیلی باهام مهربونندوخیلی بهم کمک میکنند من یک خواهر دارم که از خودم کوچکت است او نیز گاهی اوقات هیولای مهربون را درخواب میبیند ولی خواهرم جون کوچک است ازهیولای نهربان میترسدهرچه باخواهرم صحبت کردو که هییولاترس ندارد اومهربان است ولی خواهرم گوش نمیدهد من اژدست خواهرم ناراحتم الیناجونم شمامیدونی بایدچیکارکنم تاخواهرم دیگه نترسه؟ محبوبه جون لطف میکنی این متنو برا الینا بگی وجوابشو برام بنویسی؟
مامان
پاسخ
چه جالب...حتما ازش میپرسم و عکس العملش رو مینویسم عزیزم
مارال - مامان روشا
16 اردیبهشت 93 1:10
ای داد آخه این چه نمایشی برای بچه ها نشون میدن ولی از ایده ات برای از بین بردن ترس از هیولا خوشم اومد فکر کنم با پیگیری خوب جواب بده اما اگر جاهای دیگه خرابش نکنند راستی فکر کنم کارتون کارخانه ی هیولا ها و ورژن جدیدش دانشگاه هیولا ها بد نباشه براش کارتون المو هم همین طور (عروسک هیولا) نقاشیهای هیولاش هم بامزه است دیگه برای خودش هنرمندی شده ها راستی اگر کتاب خاصی رو برای الینا خواستید بگید از نمایشگاه براش بگیریم
مامان
پاسخ
ممنونم از برنامه هایی که معرفی کردین حتما تهیه شون میکنم و مطمئن هستم که تاثیر مثبت میزارهممنون مارال خانوم عزیز و مهربون و یک دنیا سپاس بابت لطف همیشگیتون
مامان احسان
16 اردیبهشت 93 9:00
سلام عزیزم خواهر خوبم چه نقاشیهای قشنگی هر کدوم اونقدر قشنگ و با احساسن که با دیدن هر کدومشون آدم همون حسو میگیره (خندون و ناراحت و ...) .در مورد خودم هم به خاطر میگرنم دکتر رفته بودم آخه دو سه هفته ای هست که سر درد هام برگشته
مامان
پاسخ
سلام خواهر جونمای وای ! خیلی خیلی مراقب خودت باش و چیزایی که سردردت رو تشدید میکنه رعایت کن عزیزم
مامان پارمیدا
16 اردیبهشت 93 9:53
ای بابا کارخونه ی هیولا درست کرده این طفل معصوم ! همه نقاشی هاش که هیولاست . واقعا سیستم آموزشی بچه ها تو مملکت ما رو باش . انتظار دارن تازه بچه از اون نمایش درس بگیره . طفلکی ها از خواب می افتن با دیدن اون نمایش
مامان
پاسخ
همینو بگو...والا بخدا
تاابددونفره
16 اردیبهشت 93 12:24
سلام عزيزم.خوبياي وايمحبوبه جون فکر کنم هر چي شما رشته کردي اونا پنبه کردنچه کاريييييييه اخه ايول ماماني مهربون که از غول خودش تعريف کرده و نقاشيشو کشيده اخي چه باحال.واقعانم واسه خودش يه گالريه.هر کدوم يه سبک خاصي دارن چهره هاش.اما ديوي که الينا جون کشيده با وجود اون دندوناش به نظرم خيلي دوست داشتني اومد عزيزم چقد نقاشي هاش نسبت به چند ماه قبل کاملتر و واضح تر شدهاون نقاشيه که بعد از چندتا خودکار ابي با خودکار قرمز کشيده خيلي باحالو ملموسه.هموني که پشتشو کرده و اخم کرده دوستون دارم
مامان
پاسخ
سلام نسترن جونممنون عزیزمدقیقا همینطوره یه دیو زشت اما مهربون رو کشیده مثلاکلا من نقاشیهای بچه ها رو خیلی دوست دارم پشت هرکدومشون یه دنیا حرف دارنمرسی که اینقدر با دقت نگاه کردی و نظر دادی عزیزم هر چی باشه دوست گرافیستِ خودمی دیگه
مامان نازدونه ها
16 اردیبهشت 93 15:56
اي جانم به نقاش كوچولومون صورتها رو خيلي قشنگ ميكشه وحالتي كه به چشم وابروهاشون ميده نقاشي هاشو ديدني كرده
مامان
پاسخ
النا مامان رها
16 اردیبهشت 93 23:17
ماشالا دخترت خیلی با استعداده خیلی قشنگ نقاشی هاشو کشیده مخصوصا اون لاک پشت ماشالا ماشالا ... مثل اینکه می خواد در آینده نقاش بشه این پیکاسو کوچولو براش اسفنددود کن عزیزم
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان نازدونه ها
17 اردیبهشت 93 7:13
حسي كه پشت تك تك كلماتت بود رو كاملن حس ميكردم خدا برا هم نگهتون داره
مامان
پاسخ
سلام به دوست سحر خیز خودم
محمدرهام ومامان سمانه
19 اردیبهشت 93 8:35
عزیزم نقاشی هاشو ببین ،اگه اینا هیولا باشن که خیلی هم خوشگلن اتفاقا،الینا برو باهاشون دوست شو
مامان
پاسخ
چشم خاله جونی
مامان امیرحسین
20 اردیبهشت 93 17:38
از دست این هیولاها که توی خواب هم ول کن ما نیستن
مامان
پاسخ
از دست این انیمیشن ها
بهنوش
18 خرداد 93 13:33
سلام خسته نباشی از تلاش شبانه روزی مادری چند وقت پیش اتفاقی با وبت اشنا شدم. گاهی میخونمت. دختر نازنینی داری، امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشه. یه چیزی میخوام بگم، قصد فضولی ندارم. نقاشی دخترکت برای سنش خیلی خوبه. تخیل خوبی داره. بهتر نیست به جای کاغذهای خط دار و تقویم های باطله و خودکار و... دفتر نقاشی و مداد رنگی براش درنظر بگیرین؟ و بتونه اونها رو حتی خونه ی مادرجون همراهش داشته باشه. با وسایل مرتب به نقاشی کردن راغب تر میشه، و با تخیل و فکر بازش که مقتضای سنش هست حتی میتونه داستانهای مصوری از هیولاها و دیوهای خیالاتش ترسیم کنه. که میتونه به فراموشی ترسش و دوستی با هیولاها هم کمک کنه. مادرانه هایتان برقرار
مامان
پاسخ
سلام و ممنون از کامنت قشنگی که گذاشتید.چشم حتما به گفته هاتون عمل میکنم