به کدامین سو میرویم؟!!!!
چندی پیش به اتفاق دخترکم در مجلس بازگشت حجاج از سرزمین وحی شرکت کردیم. الینا بسیار خوشحال و خندان بابت حضور در جمع مدام به خانمهای اطراف ابراز عشق میکرد به همه سلام میداد و عید مبارک میگفت(تصورش این بود که عید شده!!!) پس از رسیدن حاجیه خانم مداح مجلس در زمینه وحی،سرزمین وحی و پیامبر قدری سخنرانی نموده و در انتها نیز چند دقیقه ای مدیحه سرایی نمودند که تقریبا تمام خانمها شروع به ناله و گریه و زاری کردند و دخترک من که با تعجب نظاره گر آنها بود بطور ناگهانی تغییر روحیه داد و با ناراحتی پرسید : مامانی چرا گریه میکنن؟ مگه عید نشده؟ در آن لحظه تمام هم و غم من توجیه دخترم بود هیچ توجیه منطقی برای او نداشتم! گفتم چون حاج خانم از خونه خدا اومده خوشحالند از خوشحالی گریه میکنند دخترک با کمی تأمل و ناراحتی بیشتر گفت: نه مامان بگو بخندن اگه گریه کنن الینا ناراحت میشه و به سمت خانوم بغل دستمان که چادرش را حائل کرده بود میان اشکهای صورت و هوای آزاد رفت و پارچه سیاه را بالا زد و گفت گریه نکن خاله ،گریه نکن دیگه و من شدیداً در حال کشمکش با وجدان خود که ای کاش کودکم را نیاورده بودم واقعا ما ایرانیان به کدامین سمت و سو میرویم؟شادی و شاد زیستن از آداب پیشینیان ماست حتی در دین مقدس اسلام هم به شادی تأکید فراوان شده چرا تصور ما این است که اگر مجلسی معنوی (مثل بازگشت زائران از سفرهای زیارتی)برگزار میشود حتما باید مزین به چاشنی غم و اندوه و گریه و زاری باشد؟ حتی در جایی از سخنان ائمه اطهار خواندم که خداوند بنده مومن ثروتمند شاد را دوست دارد اما برداشت اکثر افراد جامعه ما از انسان مومن، شخصی جدی و عبوس است!!! که تمکن مالی آنچنانی هم نداشته باشد!!!
ای کاش همه ما یاد بگیریم که شاد زیستن و تفکر عمیق در مسائل را به کودکانمان آموزش دهیم ای کاش به جای گریه، عمق مطالب را برایشان تشریح کنیم تا ذهن کودکمان مملو از علامت سوالهایی که هیچ جواب منطقی برایشان نداریم نشود ،
بیایید تعلیمات دینی را با جاذبه و شادی به کودکمان آموزش دهیم تا دلبسته دینمان شوند نه دلزده آن...
تصویر کودک شادم در ابتدا مجلس ذکر شده و قبل از مواجهه با سیل اشک بانوان حاضر در مجلس!!!