خانوم مونمن!!!
جیگرطلا قند عسل مامان شدیداً به مدرسه علاقه داری و هر روز عنوان میکنی که من دوست دارم برم مدرسه و همیشه کتاب دستت میگیری و مثلاً درس میخونی و هر چند لحظه هم به من و بابا میگی: هیس من باید درس بخونم وگرنه خانوم مونَمّـــِن (معلم) دعوام میکنه
و من حسابی قند تو دلم آب میشه یک بخاطر علاقه ت به کتاب و درس و امیدوارم که همینطور ادامه پیدا کنه
دوم بخاطر کلمه مونمن !!! چون کمتر پیش میاد که کلمه ای رو اشتباه بگی خیلی خنده م گرفت و به بابا گفتم بهش یاد نده بزار همینطور بامزه بگه مونمن ضمناً به مهندس هم میگی مونمن
این روزا با توجه به علایق خودت خیلی دنبال یه کلاس آموزشی هستم واست مثل نقاشی یا موسیقی یا کلاس زبان اما هر جا مراجعه میکنم میگن کلاسها واسه چهار سال به بالاست ...
یه مشکلی که تو مهمونیها باهات دارم اینه که اول مهمونی خیلی بهونه میگیری و مدام میچسبی به من و به بقیه اخم میکنی تو این دو هفته دو تا تولد دعوت شدیم :شهراد و ماهان که تو هر دو مجلس اولش خیلی منو اذیت کردی و واسه عکس هم اصلاً همکاری نکردی باهاشون اما اواخر یخت باز شد و کلی رقصیدی و شیرین زبونی کردی ضمناً واسه خرید هدیه برای هر کدومشون رفتیم دوبرابر هدیه اونا واسه شما خرید کردیمکلاً اینجوری شدم هر وقت میرم بیرون یا میخوام واسه کسی هدیه بخرم ناخودآگاه واسه تو خرید میکنم دختر ناز خودم
الینای اخمالو در جشن تولد شهراد !
جشن تولد ماهان کل حواست به بادکنکها بود و مدام استرس داشتی که ماهان بهت بادکنک نده یا بچه ها بادکنک هاتو ازت بگیرن
وقتی کیک ماهانو دیدی گفتی: اوووووووو مامانی نظرت چیه؟!!! کیکش باب اسفنجیه
الینا کجاست؟ رو مبل پشت اولین پسر که فقط بادکنکهای قرمز و صورتی که دستت بود دیده میشه و یه تیکه کوچولو از موهات!!!
جمعه مطابق هر آخر هفته رفتیم آشخانه و کلی با بچه ها بازی کردید و اون وسط مسطا کلی هم زدین تو سروکله هم
پ.ن:مشکل دوربین مرتفع گردید جهت اطلاع اشکال از رمریدر بنده بود و اون بنده خدا مشکلی نداشتو ممنون از شما دوستان خوبم با راهنماییهای مفیدتون