الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

جن گیر (8-) !!!

1392/4/12 11:47
نویسنده : مامان
923 بازدید
اشتراک گذاری

اول: سلام به همه دوستان خوبمبغلقلب

سپس: سلام دختر نازمقلب دیروز عصر با هم رفتیم واسه تولد ماهان هدیه خریدیم و طبق معمول تو فروشگاه چرخی زدی و با پرستیژ و اعتماد بنفس تمام یه لباس هم واسه خودت انتخاب کردی و رفتی دادی به فروشنده و گفتی من اینو انتخاب کردم الان مامانم حساب میکنهمژه

آقا و خانوم فروشنده :تعجبتعجب

من:آخ

آقای فروشندهنیشخندبه به چه دختر شیرین زبون و بامزه ایبغل خب مامانش به انتخاب دخترتون احترام بزارین و بخرین واسشچشمک

من:ابلهچشم اما نتونستم در برابر برق چشای خوشگلت و هیجانی که داشتی مقاومت کنم و لباسو واست خریدمبغل

بعد شما و بابا برگشتین خونه و من به اتفاق زن دایی مهری و دختر دایی ها(آرزو و مرضیه جان) و سولماز جون رفتیم سالن گلشن واسه تماشای تاتر " جن گیر " که یه نمایش کمدی در مورد زندگی  یه زوج خیاط بود که یه زوج اجنهاسترس و بدنبال اون اجنه دیگه وارد زندگیشون میشن و....

                        

 

 

البته من از محتوای نمایشنامه خیلی خوشم نیومد و بیشتر جنبه سرگرمی داشت اما بازیگران واقعاً محشر بازی کردندلبخند نکته ای که باعث تأسفم شد این بود که علیرغم اینکه رو بروشور تبلیغاتی قید کرده بودند 8- اما متاسفانه دو سه تا خونواده بچه های کوچیکشونو آورده بودند که نظم اونجارو بهم زدند افسوس و پدراشون مجبور شدند سالن رو ترک کنن آخه یکی نیست بهشون بگه عزیزان !!! سروران!!! آیا یه بچه کوچولو تحمل نشستن و ساکت موندن یکساعته رو یه صندلی واسه دیدن نمایشی که اصلا مناسب سنش نیست رو داره؟!!!منتظر

 

 با تقدیر از بازیگران همشهری خودم که بسیار زیبا نقش آفرینی کردندتشویق

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
12 تیر 92 12:29
آخه کی میگه کسی که از زلزله میترسه، پاشه بره تاتر جن گیر ؟

بعدشم، دلشون خواسته و بچه هاشونو آوردن، دلشون میخواد بچه هاشون قوی و شجاع بار بیان

حالا همگی دست به دعا شیم این عکس ها توسط نی نی وبلاگ فیلتر نشن

+ + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + +

بیا وبلاگم، آپیـــــــــــــدم

واقعیتش رو بروشور نوشته بود کمدی ولی همونشم مقداری ترسناک بود
بله خب صد البته
ای بابا دوست جون چقدر دم از حذف و فیلتر میزنی!!!نکنه از ما خسته شدی
بله اومدم دیدم و مث همیشه کلی لذت بردم عزیزم
مامانی محیا جونی
12 تیر 92 15:25
عزیز زن عمو و باسلیقه خودم

لباسی که خودت انتخاب کردی دیدن هم داره[ماچ

ممنون زن عمو جون آخر هفته که میام دیدن مادرجون حتما میپوشمش
مامانی محیا جونی
12 تیر 92 15:28
راستی محبوبه جون سعی می کنم هر از گاهی مطلب جدید تو وب محیا بذارم به ما هم سر بزنید

وای چه عالیحتما عزیزم
تاابددونفره
12 تیر 92 16:19
سلام دوستموای چه خوب رفتی تئاتر...اما جن گیرآفرین به شجاعتت.من که از این چیزا خیلی میترسم..

سلام عزززززیزززززززززززم
جن های خوبی بودند اصلا مارو اذیت نکردند و کلی با رقص و آوازشون و حرکات موزونشون مارو شاد کردن آخه موضوعش طنز بود اما خودمونیم از وقتی برگشتم خونه همش فکر میکنم یه نفر پشت سرمه!!!
خاله ی امیرعلی
13 تیر 92 0:37
به به سلام ب روی ماهتون..
وااای از دستِ الینا.. فداش بشم من چقد جیگره..
جن گیر؛ هووم تبلیغشُ دیده بودم ولی خب اهلِ نمایشُ تئاترُ اینا نمیباشیم یکم..

سلام به همشهریه ناااااااااز خودم
خدا نکنه عزیزم آروزی ما دیدن شما تو لباس عروسه
اتفاقا تاتر چون زنده ست لذت تماشاش خیلی بیشتره ،پیشنهادم اینه که یه بار امتحانش کنی عزیزم
مامان محمدرهام جون
13 تیر 92 1:01
میشه توضیح بدی کدومشون جن وکدوم جن گیر هستن؟؟اون سیبیلوهه جن گیره ؟؟


نه اون آدم بود اما آخر تاتر مشخص شد که جن از نوع کافرش بوده و بقیه جن خوب بودن،آقای بلوز قرمز و خانومی که عینک داره زوج آدم بودند و آقایی که راه راه پوشیده و خانومی که روسری فیروزه ای داره زوج جن البته 4 تا جن دیگه هم بودند که تو عکس نیستند و همشون واقعا محشر بازی کردند




لیلی مامان یونا
13 تیر 92 12:14
ای جاااانم که میگه مامانم حساب میکنه

احتمالا تا چند وقت دیگه مثل یونا میگه خودم حساب میکنم


آره اتفاقا دیشب ازم پرسید چرا گوشواره نداری گفتم بابات واسم نخریده
گفت : خودم واست میخرم عزیزم



ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
13 تیر 92 13:56
و چــــــــــــــــــــــــــــــــــقدر بَــده که کامنت ِ آدم، اول بیفته


خییییلی حال میده ...

هنوزم از افعال معکوس استفاده میکنی؟!!! امیدوار بودم اومدن مامان و بابا رو روحیه ت تاثیر بزاره و دست از اینکارا برداری
مامان محمدرهام جون
13 تیر 92 16:12
ممنون از تو ضیحاتت دوست خوبم،الان روشن شدم

راستی محبوبه جونم اون یکی کامنتم کو؟؟؟؟ای بابا کلی هم طولانی بودا حتما ثبت نشده

مجدد وبه طور خلاصه

ینیییییییییییییییی حظ میکنم با این حرف زدن دخملت،هزارماشالله،آخر این الینا کاردست من میده ،از عشق این دخمله باردارنشم خوبه!!!!!!تازه از کجا معلوم مثله این شیرن سخن وناز باشه!!!!!!

به خدا از ته قلبم میگم الینااااااااااااااااا ملکه قلبم شده خیلی دوستش دارم .بهش بگو خاله سمانه عاااااااااااااااااااااااااااااااشقته عروسک درسا ودرسخن

خواهش میکنم عزیزم
پس بگو!!!دنبال بهونه میکردی تا محمدرهام جیگر طلارو از تنهایی دربیاری عزیزم راحت باش تو لفافه صحبت نکن
منم عاشق محمدرهامم با اون لبخندای خوشگل و دل مهربونش و علی الخصوص کاری بودنش
♥ نیم وجبی ♥
13 تیر 92 19:20
حتما تاتر جالبی بوده
آفرین به این دخملی شیرین و فهمیده

بازی ها خوب بود اما متن نمایشنامه...
ممنونم عزیزم
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
15 تیر 92 0:31
سلام محبوبه جونم.خوبید؟الینا جونم خوبه؟
خیلی دلمون براتون تنگ شده بود.
قربون الینا جونم بشم که انقدر خانم شده که خودش واسه خودش لباس انتخاب میکنه.ماشالا بهت که کم نمیاری و میندازی گردن مامانت.
وای محبوبه جون باور کن خیلیا به این چیزا اهمیت نمیدن فقط میگن اون چند دقیقه بچه سر به یه چیزی بند میشه ما آرامش داریم.
خوشحالم که بهت خوش گذشته و لذت بردی

سلام الهه جونممنون عزیزمما هم همینطور و وقتی گزارش تصویری سفرتونو خوندم کلی لذت بردم
میبینی تو رو خدا کشته مارو
متاسفانه همینطوره و به نظر من این توهین بزرگی به جامعه هنری و شعور اشخاصیه که اونجا حضور داشتن
ممنونم دوست خوبم
مطهره
15 تیر 92 7:51
مامانم حساب میکنه...




بله خب ...مامانش حساب میکنه
مانی محیا
15 تیر 92 9:02
نازی.. چه قدر مستقل. محیا محاله با فروشنده ( البته و هر کس دیگه ای) بیش از یه کلمه صحبت کنه..


جداً؟ الینا هم قبلاً اینطوری بود اما خودم بهش یاد دادم که اگه سوالی داره یا حرفی داره خودش بره جلو و بگه آخه دوست دارم اعتماد به نفسش بالا باشه...



اخخخخ یه ماچ واسه محیای ناز سفید برفی خودم

مامي كيانا
15 تیر 92 10:22
آخه آدم بچه رو مياره جن گير ببينه
به نظرم اسمش هم ميتونه بچه رو بترسونه
به بازيگران همشهري تون هم دست مريزاد ميگيم

واقعا
ممنون از نظر لطفت به بازیگران همشهری من
سمانه مامان ستایش
17 تیر 92 0:56
الیناجووونم قربونت برم که انقدر اعتماد به نفس داری و با کلاسیخیییلی باحال بود "الان مامانم حساب میکنه"
تاتر جن گیرمن نمیدونم ملاک انتخاب اون مامان باباهایی که بچه هاشونو اورده بودن این تاتر چی بوده واقعاحالا گیریم ندیده بودن 8-،اسم تاتر رو هم ندیده بودن آیا؟




خدانکنه عزیزم
دقیقاً این سوالها ذهن منو هم مشغول کرده بود دوستم
مادر کوثر
18 تیر 92 20:25


چه پست باحالی


مامان روژینا
22 تیر 92 18:40
با خوندن این پست هم بهت حسودیم شد که خوش به حالت دخترت از اب و گل در اومده و می تونی بری برای خودت تاتر ببینی هم به خودم بالیدم که چه شهروند خوبیم اخه چند روز پیش نزدیک خونه مادر شوهرم تاتر بود هر چی گفت بریم گفتم اصلا با وجود روژینا درست نیست چون نمی زاره دیگرانم ببینن می بینی چه دوست با فرهنگی داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اااااااااااااااااااااای جووووووووووووونم بوووووووووس و بغل و ماچ و عشق و لاو وبرای دوست بافرهنگ خودم