الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

تولد ساغر

1392/11/13 13:23
نویسنده : مامان
2,777 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام به دوستان نازنینم و دختر نازگلمقلب

جمعه تولد ساغر کوچولو بود، عمه جون آش دندونیش رو هم همون روز پخته بود. ساعت 12 ظهر بسمت آشخانه حرکت کردیم برف شدیدی میبارید ، از طرفی خدا رو شکر کردیم چون این اولین برف خوب امسال تو استان ما بود از طرفی هم کلی استرس داشتیم بخاطر شرایط جاده! متاسفانه تو راه رفت ماشین خراب شد و به سختی خودمون رو رسوندیم به مهمونینگران دخترم اون روز خیلی من و بابا رو اذیت کردی و خیلی غر میزدی و بهونه میگرفتی نه لباس مناسب پوشیدیابرو نه گذاشتی موهاتو درست کنمچشم نه واسه عکس همکاری کردی!اوه  و مدام ناراحت بودی و غر میزدی و حسابی منو کلافه کرده بودی کلافه میدونم هم مریض بودی و هم اقتضای سنت هست(استقلال طلبی و لجبازی!) اما اون روز به این قضیه اعتقاد پیدا کردم که یه روز که واسه آدم بد بیاد تا آخرش همینطوری میاد !!! هیپنوتیزم اون از اولش و ماجراهای ماشین و برف و جاده ، اون از مهمونی و اذیتهای تو ! موقع برگشت هم که مسیر نیم ساعته را یک و نیم ساعته و با هزار تا سلام و صلوات و نذر و نیاز برگشتیم! جاده خیییییییییییلی لغزنده بود و کلللللللی تصادف شده بود استرس

  • خب بریم ادامه مطلب برای دیدن عکسهاچشمک

     

ساغر کوچولوی گامبالو بغلماچقلب                                        92/11/18   

====================================

از چند روز قبل بهم میگفتی به عمه جون بگو واسه ساغر کیک " کیتی" بخره

وقتی دیدی کیتی نیست ناراحت شدی و بهم میگفتی من لباسم کیتی بود اما کیک ساغر کیتی نبود!قهر

ببین چطور با اندوه به کیک نیگا میکنی؟!ناراحت چشمک

واست پیراهن برده بودم تا بپوشی اما خودت بزور این بلوزو پوشیدی چون فکر میکردی کیک کیتی ئه!

بعدشم گیر داده بودی که چرا کیک ِ ساغر  باب اسفنجی بود اما گل سرش کیتی بود ؟! ابله

همه جا قیافه ت ناراحت و نگرانهناراحت آخ

==============================

رقص چاقوی محیا و الینا ... از بس اخمالو هستی انگار میخوای بجای کیک سر ببری دخترجون!نگرانخنده

       

احتمالاً ساغر داره بهت میگه : این خط این نشونمشغول تلفن اگه گذاشتم دیگه کیکمو ببری؟! عینکخنده

=======================================================

ای بابا ولم کنید کلاهم افتاد ! گاوچران  ابرو

======================================================

       

مادرجون ِ ساغر و مادرجون مهری قلب

==================================================

           

                           اینم هدیه ما به ساغر کوچولوقلب

 
همونطور که گفتم شب به سختی و با کلی استرس برگشتیم خونه

صبح برف شدیدی باریده بود و هنوز شهرداری محترم خیابونا رو نمک یا شن پاشی نکرده بود خونه بابا جون اینا هم که تو ارتفاعه واسه همین ماشین نرفت اونجا و باباجون مجبور شد پای پیاده بیاد خونمون کنار شما بمونه تا ما بریم سرِ کار. یکی از معضلات عوض کردن خونمون همینه ! قبلا دیوار به دیوار بودیم خیلی راحت بود اما حالا!افسوسقربوووووووووونش برم بابای مهربوووووووووونم همیشه تمام زحمتای ما رو دوششهقلب انشاله همیشه تنش سالم باشه و سایه ش رو سرمونبغلقلب

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (48)

بهاره مامان ونداد
13 بهمن 92 10:12
تولد ساغر کوچولو مبارک اخی محبوبه جون خوب بهشون میگفتی برای ساغر کیک کیتی بگیرن بهتر از باب اسفنجی بود که حداقل مزیتش این بود که الینا یکم تو عکس ها میخندید ای جان تیپشو چه کادوی خوشکلی مبارکش باشه دست شما هم درد نکه خدا انشالله بابات رو 100 سال زنده نگه داره
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم بله زین پس هر کی خواست تولد بگیره باید بهشون بگم قبلش واسه انتخاب طرح کیک از الینا خانوم نظرخواهی کنن حتما! ممنون بهاره عزیزم
مهرنوش مامان مهزیار
13 بهمن 92 10:23
سلام عزیزم. تولد ساغر جون مبارک. وای چه خوب یه نی نی اخمو دیگه پیدا کردم همش برام مینویسن چرا پسرت نمی خنده . عزیزم خوشحالم که بسلامت به منزل رسیدید.
مامان
پاسخ
سلام عزیزمممنون. پس بزن قدش اتفاقا به نظر من مهزیار با همون ژستاش جذابه عزیزم ممنون عزیزم
مونا مامي كيانا
13 بهمن 92 11:04
اي جانم چقدر نازه ساغر جون ماشالا با اين جمله ت كه " یه روز که واسه آدم بد بیاد تا آخرش همینطوری میاد !!!" خيلي موافقم خيلي الينا سرخوش بود خو اون كيك رو هم ديد خيلي حالش گرفته شد نگاهش به كيك خيلي بامزه ست از همه جالبتر رقص چاقو الينا با اون قيافه مخصوصا اگه چاقو دستش باشه چقدر ميتونه ترسناك باشه دلم آش خواست كادوتون هم خيلي خوشگله چه باسليقه چه باباي مهربوني خدا بهشون سلامتي بده
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم واقعا همینطوره آره بچه ضد حال خورد!آخه تو تصورات خودش کیک کیتی بود! خلاصه بدخواه مدخواه داشتی بگو الینا رو بفرستم آخخخخخخی شرمنده عزیزم هوس افتادی ممنون مونا جونم
مامان الینا
13 بهمن 92 11:38
الهی امین !خدا همه پدربزرگ و مادربزرگ های مهربون به سلامت حفظ کنه الهیمحبوبه جان خب بچه حوصله نداشته چرا اذیتش کردی اصلا باید کیک کیتی میخردین اعصاب بچه ما رو خرد کردن حق داره دیگه ای بابا
مامان
پاسخ
انشاله ینی میگی واسه کیک بقیه بچه ها هم ایشون باید نظر بدن؟!
منا مامان الینا
13 بهمن 92 11:51
اولا تولد این دخملی ناز مبارک باشه چه بامزه س این ساغر فسقلی دوما آخه چرا اخم کردی الینای نازم؟ عزیزم با چه ناراحتی کیک رو نگاه میکنه!! امان از دست این دخملا سوما محبوبه جون شما کدوم شهر هستی؟ منم دلم برف خواست بیام با هم بریم برف بازی چرا عکس از برف نذاشتی
مامان
پاسخ
اولا ممنون از تبریکت عزیزم دوما امان از دست دخملا و این اخماشون سوما ما بجنورد زندگی میکنیم(مرکز استان خراسان شمالی) چهارما در بست مخلصیم و خوشحال میشیم تشریف بیارین و در خدمتتون باشیم پنجما الینا جیگر طلا رو از طرف من بوووووووس عزیزم راستی بخاطر استرس شدیدی که از وضعیت جاده و لغزندگیش داشتم از برف عکس نگرفتم
تا ابددونفره
13 بهمن 92 13:10
سلام عزیزموااای زیاد نشنیدم که الینا جون اذیت کن باشه.چرا پسشاید کسل بود به قول شما واسه مریضیشآخی قیافه ساغر کوچولو روخوب عزیزم شما که نگفتی کیک کیتی باشه یه چیز دیگه تن الینا جون می کردی که اینقدر ناراحت نشهولی چقدر با حسرتوو اندوه به کیک نگاه می کنهآخی عزیزم هم دلم سوخت هم خندم گرفت که نگرانی بچه ها از چه جنسیو به خاطر چیهرقص چاقو خیلی بامزساینجور که الینا جون چاقورو گرفته منم ترسیدم.سر بریدنو خوب اومدی محبوبه جون
مامان
پاسخ
سلام گلم آره خیلی بچه اذیت کنی نیست اما اون روز از دنده چپ افتاده بودو احتمالا بخاطر مریضیش بودخیلی تپل و ناز و خوش خنده ست ماشالهخودش بزور پوشید نسترن جون! من واسش پیراهن برداشته بودم میبینی تو رو خدا چه جدی و اخمالو! خودم هم ترسیدم
تا ابددونفره
13 بهمن 92 13:16
عزیزم خانم سمت چپی مادربزرگ ساغر جونهوای آش دندونیشو چه خوشگلم اسمشو نوشتن روشبه به چه کفشای خوشگلو پرنسسی واسش خریدین صورتیبا رنگ گل سرشم ست شدهدستتون درد نکنهخدا رو شکر که تو وضعیت بد آب و هوا و لغزندگی جاده به سلامت رفتینو برگشتیندست بابای مهربونتون درد نکنه.خدا تنشو سالم نگه داره و طول عمر با عزت بهش بده و سایشون برقرار باشه هیشه
مامان
پاسخ
والا الان چپ و راست و قاطی کردم اونی که چادر رو سرشونه و لاغرتر هستن مادرجون مهری هستن خودم از کفشها خیلی خوشم اومد بله سلامت رفتیم و برگشتیم اما من از استرس رگ گردنم گرفت خییییییلی خطرناک بودممنون عزیزم چقدر تو مهربونی آخه
خانومي
13 بهمن 92 18:26
- آخي....نازي...دخترمون چقدر اخمالوئه......... - اي ول به اين خوش گذروني تو برف رفتن به مهموني..... - چه باباي مهربوني..............خداواست نگهشون داره عزيزم.. - راستي ساغر كوچولو چه نازه
مامان
پاسخ
کشت منو اون روز دیگه داریم اشباع میشیم از مهمونی رفتن! ممنون عزیزم امید نازنین رو ببوس از طرف من
زهرا مامان ارتا
13 بهمن 92 18:31
اخی عکس ناراحت الینا جون همه جا مشخصه ایشالاه سریه بعدی ساغرجون تولدت مبارک دست بابای مهربون درد نکنه که اینقدر مهربون و از خودگذشته ان محبوبه جون من هر روز با خودم تکرار میکنم سیر نشدم و پیاز شدم و میخندم و همسری طلب شفای عاجل برام میکنه خیلی دیالوگ بامزه ایه
مامان
پاسخ
انشاله ممنون عزیزمجداً؟!بنده خدا همسرتون فکر میکنه شما چیزیتون شده!نکن اینکارا رو دختر!
مامان ایلیا
13 بهمن 92 19:07
تولد ساغر جون مبارک بازم خدا رو شکر سالم رسیدین خونه روزای برفی واقعا خطرناکه
مامان
پاسخ
ممنون عزیزمبله واقعا خدارو شکر
مریم مامان سروش
13 بهمن 92 22:24
مبارک باشه. خب خداییش توی برف جایی رفتن واسه بچه‌ها سخته و یه کمی بد قلق میشن.
مامان
پاسخ
ممنون. هم مریض بود بچه م هم تو جاده اذیت شد هم خوابش میومد همه چی قاطی شده بود
سمانه مامان ستایش
14 بهمن 92 1:16
ای جانم الینای اخمالودلم براتون خیلی تنگ شده بود محبوبه جونم امیدوارم همیشه دلتون شاد باشه عزیزم تپلد ساغر کوچولو هم مبارک
مامان
پاسخ
وااااااااااااای سمانه جونم ما هم دلمون واست یه ذررررررررررره شده بخدا ممنون دوست جونی
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
14 بهمن 92 2:04
تولد ساغر جون مبارك.....خانومي خصوصي داري
مامان
پاسخ
ممنون
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
14 بهمن 92 2:07
اي جونم هزار ماشالله ساغر جون چقدر نازه.... خدا حفظش كنه.... جوونه زدن مرواريدهاشم مبارك..... به به چه كيكي....... خاله لباست خيلي خوشگله مهم اينه كه تو دوست داشتي اين و بپوشي و ماماني باب ميلت رفتار كرده.....
مامان
پاسخ
ممنون عززززیززززم مامانی مجبور شده باب میلش رفتار کنه
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
14 بهمن 92 2:09
رقص چاقو رو خاله چه با اخم چه هديه ي خوشگلي برا ساغر جون خريدين انشالله مباركش باشه
مامان
پاسخ
یحتمل میخواد سر ببره! مرسی از لطفت عزیزم
مامان محمد فاضل
14 بهمن 92 8:25
خیلی کیف داد انگار ما هم اونجا بودیم چه هدیه زیبایی
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
مادر امیرین
14 بهمن 92 9:09
تولدش مبارک باشه این ساغر کوچولو... چه ناز امان از دست لجبازی این بچه ها.. خدا بابات و همیشه سالم نگه داره..یاد بابای بینظیر خودم افتاد.ایشالا همیشه سایشون رو سرمون باشه....
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم خدا سایه همشون رو رو سرمون حفظ کنه
مهرنوش مامان مهزیار
14 بهمن 92 11:21
عزیزم راستی به نی نی وبلاگ نقل مکان کردیم. بمون سر بزن
مامان
پاسخ
میدونستم مهرنوش جون.اومدم و تبریک هم گفتم کامنتم نرسید؟
ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
14 بهمن 92 11:29
حاضر! √ تـــــیک! ________________________________________ سلام جیگر خوبییییییییییییییییییی؟ یه مدت بهم میگفتی خب چرا با تبلت میای، کامنت نمیذاری.... منم گفتم چششششششششششم با کمال ِ میل... ولی دیشب یه کامنت گذاشتم، به گامبالویی ِ ساغر، ولی کد ِ امنیتی مشاهده نشد... عار ندارم دیگهههه.... آخه اون سری هم همین شد... __________________________________ نتیجه گیری: هیچگاه با تبلت برای کسی کامنت ننویسید... یا اینکه همان اول، به کد امنیتی دقت فرمایید... ____________________________ پایان
مامان
پاسخ
کلی خندیدم از کامنتت به گامبالویی ِ ساغر! خودت میگی مینویسی توجیه میکنی نتیجه گیری میکنی و پایان رو هم اعلام میکنی! دیگه جایی برای بحث نمیمونه پس قبوووووووووول
مامان نازدونه ها
14 بهمن 92 12:22
ممنونم از هميشه بودنت محبوبم وخوشحالم از داشتنت عزيزم هميشه به جشن و مهموني ماشالله ساغر جان چه نازه تولدش رو تبريك ميگم و براش بهترين آرزوها رو دارم سايه ي پرمهر پدرتون تا هميشه مستدام
مامان
پاسخ
اختیار داری دوست خوبم میدونی که منم خیلی خوشحالم از داشتن دوست ماهی مث شما عزیزم و ممنون بابت تبریک و دعای قشنگت
مامانیه آرسام
14 بهمن 92 19:16
تولد ساغر جون مبارکآخمالو هم باشی با نمکی عزیزم
مامان
پاسخ
ممنون عززززیزززززززم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
14 بهمن 92 20:54
تا حالا تخم مرغ کوبیدی به دیوار !؟ همونجور پخش و پلاتم...
مامان
پاسخ
مارال- مامان روشا
15 بهمن 92 1:25
تولد ساغر کوچولوی تپل و مپل مبارک خدا رو شکر سلامت رفتید و برگشتید امان از اینکه یه روزی این فسقلی ها رو دنده لج بی افتند به به نوش جونتون از ظاهرش معلومه که آش خوشمزه ای بوده چه هدیه ی قشنگی هم به ساغر خانوم خشگل دادید مبارکش باشه خداوند سایه بابا بزرگ مامان بزرگ ها رو از رو سر ما و فرزندانمون کم نکنه
مامان
پاسخ
ممنون مارال جون واقعا کلافه م کرده بود مارال جون آخی شرمنده هوس افتادین ممنون از دعای قشنگی که کردی عزیزم آمـــــــــــــــــین
تا ابددونفره
15 بهمن 92 2:00
سلام عزیزم.خوبی.چه خبراظاهرا شما هم امروز نبودی
مامان
پاسخ
سلام گلم.ممنون عزیزمچرا من بودم عزیزم اتفاقا واست کامنت هم کذاشتم
فرزانه مامان آرین مهر
15 بهمن 92 8:00
سلام محبوبه جون تولد ساغر جون مبارک باشه .آش دندونی هم نوش جونتون .در مورد لجبازی الینا جون هیچ تجربه ای ندار م چون هنووز پسر ما لجبازیش به این شدت نیست .اما همین روز هم براتون یه خاطره شیرین میشه انشالله خوش باشید جای ما رو هم تو برفها خالی کنید.
مامان
پاسخ
سلام فرزانه جونممنون عزیزمبله کاری کرد تا عمر دارم تولد ساغر رو فراموش نکنم ممنوووووووووون دوست عزیز و مهربونم.چشم حتما
✽ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت✽
15 بهمن 92 8:57
سلام به محبوبه جونو و الینای ناناز خوبین ؟ خوشین ؟ سلامتییییین به بههههههههههه تولد ، مبارک باشه چقدر این ساغر کوچولو با نمکه مخصوصا چشمهای خمارش امان از دست غر زدنو و لجبازی این بچه هااااااا من که دیگه ... خدا رو شکر که به سلامت رفتین و برگشتین اییییییییی وووووووووا عجبا از دست تو دختر کلی خندیدم چه ربطی داره لباس تو کیتی بود اما کیک کیتی نبود خیلی با حاله بچه ها همشون همین جورن وقتی لجباز شن به همه چی گیر میدن خیلی با مزه بود جمله خودتم که گفتی انگار بجای کیک میخواستی سر ببری مخصوصا وقتی به عکس الینا هم نگاه کنی جالب تر میشه چه اخمی هم کرده می بینم که دوغاتونم آلیسن اما از شوخی گذشته خیلی هم خوشمزن ااووووووووو چه کفشای خوشکلی دستت درد نکنه محبوبه جون
مامان
پاسخ
سلام عزیزمممنون خانومی مرسی عزیزم اصلن یه بساطی داشتیم اونروز منصوره جون!!! بابا قربون دقت من خودم تازه مارک دوغش رو دیدم
✽ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت✽
15 بهمن 92 9:28
علیک سلام و ممنون از احوالپرسیت
مامان
پاسخ
مامان احسان
15 بهمن 92 9:32
سلام عشقم صبح زیبای سفید برفیت بخیر و خوشی .همیشه خوش باشی خواهری چقدر ساغر کوچولو نازه .راستی حالا که الینا دلش کیک کیتی میخواسته خوب یه کوچولو شو براش بگیر و یه تولد همینطوری هم براش بگیر .خدا پدر مهربونتو حفظ کنه و روح مادر گرامیتو هم شاد
مامان
پاسخ
سلام عزیزم ممنون خوشگلم شاید هم اینکارو کردم آخه بدجوری تو دلش مونده بچه م!
مامان روژینا
15 بهمن 92 11:20
سلام مامانی مهربون وای چه عکسای نانازی گرفتی مامانیدخمل مثل همیشه ناز و خوشتیپه فداش بشمدندونی ساغر توچولو هم مبارک
مامان
پاسخ
سلام عزیزمممنون مهربووووووون
مونا مامي كيانا
15 بهمن 92 11:21
چطوري عزيزم چاي دارچيني قندپهلو نوووووش جونت گواراي وجودت
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم با مناظر برفی خونه شما خیلی چسبید
مامان آیسو وآیسا
15 بهمن 92 13:02
وای عزیززززززززززم تولدش مبارک این ساغری عجب بچه ای خوشمزه ای هستن خیلی نازززززززززززززن... کادویی همکه خریده بودین بسیار زیبا بود دستتون درد نکنه... هزار تا بوس برا خشگل خاله الینای ناززززززززززززززززم
مامان
پاسخ
ممنون عطرا جون خیلی خوب و مهربونی
تاابددونفره
15 بهمن 92 14:05
سلاااام عزيزم.خوبي.کامنت ديروزت نيومده مهربون
مامان
پاسخ
سلام عزیزم احتمالا تو راهه هنوز نرسیده!
آتنا مامانیه روشا یدونه
15 بهمن 92 15:11
تولد ساغر جون مبارک چه قدر ناز و با نمکه ما شا الله همیشه به گردش و تولد و خوش گذرونی دبش هایی که برای ساغر جون خریدید هم خیلی خوشگلن مبارکش باشه
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان گیسو جون
15 بهمن 92 16:15
سلامممممم عزیز دلم خوبی؟ تولد ساغر کوچولوی گامبالو مبارک ماشاا... چه دخمل شیرینه خدا حفظش کنه ای جونمممممم که از الان حواسش به ست بودن لباس و گیره سر و کیک هست فداش بشم من که روز خوبی نبوده براش خط و نشون دستتون درد نکنه خیلی کفش های خوشگلی بود مبارکش باشه از شهرداری نگو که دلم ازشون پره خدا پدر محترمت رو حفظ کنه بوسسسسسسس
مامان
پاسخ
سلام به دوست نازنینم ممنون عزیزم بچه های این دوره هستن دیگه حو.اسشون جمع ِ جمع ِ همیشه تو اوج مسائل و مشکلات و بحرانها مسئولین محترم خوابن ممنون عزیزم
سعیده، مامان هومان
15 بهمن 92 22:41
ای جووونم چقدر این ساغری ناز ه و چقدر الینا ی عزیزم با اخمش بانمک تر و خوشمزه تر ه و چقدر کادوتون خوشگل بود به به خداااااااا قوت بده بابا جونتونو و پاینده باشند
مامان
پاسخ
ممنونم عزیزم
ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
16 بهمن 92 1:34
من اومدم واسه تقویت انگشت نه واسه خاطر ِ دل تو! اول بگم که چقدر منو حرص دادی با اون تعریف کردنت... اول و انتهای مطلبت از سختی هاشه، وسطش از جشن و خوشی... بالاخره من نفهمیدم رو کدومش تمرکز کنم، اول اومدم به خودم گفتم خببببب.. اشکال نداره، بعد از اینهمه سختی، بالاخره رفتن مهمونی و خوش گذرونی... بعد دوباره آخرش ضد ِ حال خوردم!!! خب همینه دیگه... خونه شخصی خواستی ، سختی هاش هم به جون بخر...(ستاد ِ قلقلک دادن ِ عذاب وجدان) بعدشممممممم... الینا جون دلش خواسته که با مامانیش همکاری نکنه واسه عکس... اخمالو کردن هم بی شک از مامانش یاد گرفته...
مامان
پاسخ
بله مشخصه کاملاً پس حسابی پیچوندمت تو این پست ها؟! خو چه کنم هم شب سختی بود هم خوش گذشت و همه چی قاطی پاتی شده بود آخه همینو بگو.خداییش اونجا خییییییلی راحت بودیم . خونه بابا اینا مهدکودک و سوپر مارکتمون بود هر وقت کار داشتیم بچه رو میزاشتیم اونجا و دِ بر و هر وقت چیزی نداشتیم راحت میرفتیم از خونه بابا اینا میگرفتیم . یادمه یه بار همسر فرستادم ماست بیاره از خونشون بابام کلی عذرخواهی کرده بود که شرمنده ماستمون تموم شده ! همسر اومده بود کلللللی میخندید میگفت بابات بنده خدا فکر میکنه وظیفه شونه که وسایل مارو تامین میکنه اگه نباشه عذاب وجدان میگیره اخمالو بودن مقوله ای بسیار جذاب
ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
16 بهمن 92 1:41
گل سر کیتی! پیراهن کیتی!!!!!! کیک ِ باب اسفنجییی... وای خداااا چه باحال همه رو با هم قیاس کردی سر بریدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی افکارت منفیه، محبوبه جون!!! خدا حفظشون کنه مادر جون ها رو که اینها برکت ِ خونه هستن! عاشق اینجور حرکت هام!!! دو تا مراسم رو ادغام کنی تو یه مراسم... جشن تولد و جشن دندونی... اتفاقا خیلی هم بهتره... جلو تجملات ِ افراطی رو میگیره... خودمونیما چهره ی ساغر خیلی ناز و معصومه.. خدا حفظ کنه. ماشالا...
مامان
پاسخ
حالا که فکر میکنم میبینم بچه م حق داشت بخوره تو ذوقش . خو راست میگه همه چی کیتی این وسط کیک باب اسفنجی؟! خو راس میگم قیافه شو ببین چه خشن و جدیه موقع رقص چاقو؟! خدا سایه همه بزرگترها رو رو سرمون حفظ کنه به به ! بزن قدش ! یه تفاهم دیگه آخه منم عاشق ادغام کردن مناسبتهام البته نه بدلیل تجمل بدلیل تنبلی ممنون عزیزم . انشاله یه نی نی تپل مپل خوشگل گوگولی هم قسمت شما شهالبته الان خانوم دانشجو شدی و بیشتر باید رو درسها تمرکز کنی عزیزم
ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
16 بهمن 92 1:44
اون زرد رنگها چیه رو آش؟!!! کشک ِ زعفرونی؟؟؟!!! چقدر خوشحالم که با تبلت کامنتم ارسال نشد... چون اون موقع خیلی احساسی نوشته بودم... ولی الان نه... روحیه ی خباثتم گل کرد و تونستم اذیتت کنم، این موقع ِ شب! دوستت دارم محبببببببببببببووووووووبه جونم...
مامان
پاسخ
آره عزیزم درست حدس زدی اَی نامرد ! این تبلتت هم با من سر لج و کَل کَل افتاده و باهات همکاری میکنه که واسه من کامنت از نوع خبیثی بفرستی! ولی خودمونیم همین کامنتات بیشتر به دل میشینه نه اینکه خودم هم از جنس خبیثان هستم ! پس شما صبحها کامنت احساسی میفرستی و شبا خبیثی؟! منم دووووووووستت دارم دوووووووووووووووووست جونم
ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
16 بهمن 92 1:48
محبوبه جون؟؟؟ دوست جونی؟؟؟ یه سوال بپرسم، قول میدی بهت برنخوره؟؟؟... . . . . . عکس ِ آخری رو که کفش هستش، خودت گرفتی؟ آخه خیییییییلی خوشگل و هنری شده!!! خو قهر نکن دیگههههه بس که به قول ِ خودت از صحنه های جور وا جور و سوتی ها عکس میندازی، این عکس ِ هنری از شما باورنکردنیه! شوخی میکنم...
مامان
پاسخ
اول بزار یه کم بخندم اونقدر با احتیاط گفتی چرا ناراحت شم عزیزم؟ عکسو خودم گرفتمخواستم بگم اگه بخوام قابلیت دارمولی خداییش عکس خوب و هنری گرفتن خیلی حوصله و دقت میخواد که من...
ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
16 بهمن 92 10:52
سلام عزززززززززیزمممممممممم... ای من به فدای تو که اینقدر خوشگل و باحوصله جواب ِ کامنت ها، نه ببخشید! تقویت انگشت هام رومیدیییییییییییییی... همه رو خوندم... َ آره... صبحا احساسی میشم... آخر شبا عقده ی خستگی مو با خباثت، تخلیه میکنم...
مامان
پاسخ
سلام خوشگلممعلومه که واسه دوستای خوبی مث شما حوصله دارم عززززززززیزززززززززم پس میشه همون صبحا واسه من کامنت بدی؟! ولی نه ! همون شبا و خبیثی جذاب تره
تاابددونفره
16 بهمن 92 12:49
مامان
پاسخ
مامان پارمیدا
16 بهمن 92 22:56
ماشالله ساغر کوچولو چه نازه خدا حفظش کنه . آخ آخ از روزایی که بچه ها با آدم راه نیان مخصوصا که مهمونی و اینا هم باشه واقعا هم ژست الینا با چاقو به همونی که گفتین بیشتر می خوره تا رقص ! خدا سایه پدر نازنینتون رو از سرتون کم نکنه .
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم ینی آدمو حتی از دنیا اومدن خودش هم پشیمون میکنن ممنون عزیزم
ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
17 بهمن 92 11:03
سلاااااااااااااااااااااام عاشقققققققققققققققققتمممممممممم
مامان
پاسخ
سلاااااااااااااااام عشق مننننننننننننننننننی
ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
17 بهمن 92 11:34
راستی، چرا عکس ِ توی پست ِ ثابت، واسه من نشون نمیده... با کروم هم امتحان کردم، نشد... همه ی عکسای مطلب نسترن جون که شنبه واست آپلود کردم و خصوصی فرستادم، به دستت نرسیده بود؟
مامان
پاسخ
جدا؟ نمیدونم چرا؟ البته عکس نیست یه تصویر ان یکاد هستش هی وای من! الان دیدم! البته قبلش عکسها واسم باز شده بود و دیده بودم باز هم ممنون عزززززززیززززززززززززززززززززززززززززززم
ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
17 بهمن 92 11:37
هیچوقت از دنیا اومدن ِ خودت پشیمون نشو... الندامه ُ لا فایده (پشیمانی سودی ندارد...)
مامان
پاسخ
ای شیطون باز هم مطالعه؟!
مامان محمدرهام جون
17 بهمن 92 20:47
قربون الینای اخمالو رقص برای بریدن سرَ!!!!!!!!!تولد ساغرگامبالو هم مبارک باشهچه کفشای خوشملیییییییییییییییییی
مامان
پاسخ
خدانکنه عزیزمبعله گوییا!ممنون عززززززززیززززززززززززم
✿✿الهه مامان روشا جون✿✿
18 بهمن 92 23:20
سلاممممممممممممممممممممممممم.خوبید؟میبینم که شما هم مثل ما حسابی در برف موندید و استرس و نگرانی جاده رو تجربه کردیدولی خداییش هر چه قدرم بنویسی باز ما تو برف رکوردار شدیم.کلی واسه خودمون جهانی شدیمو همه واسمون دعا کردن.ما دو متری برف دیدیم تازه اشم. تولد ساغر جونی مبارک 120 ساله بشه ایشالا. الینا جونم چه ناراحته به خاطر کیتی و باب اسفنجی انقدر شاکی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟جان بچم دوست داشته همه چی کیتی باشه خدا پدر مهربونتو حفظ کنه دوستم.سایه شون مستدام عمرشون باعزت
مامان
پاسخ
سلام عزیزموای الهه جون اون شرایطی که شما داشتی من حتی تو خواب هم نمیتونم ببینمواقعا شرایط سختی رو گذروندین خدا رحم کرده بهتون ممنون عزیزم فینگیلی از الان به فکر تم و این حرفاست ممنون عزیزم.خدا پدر مهربون شما رو هم بیامرزه عزیزم