دل اهواریی
فروشنده های دست فروش رو که میبینی کلی دلت براشون میسوزه و غصه اینو میخوری که چرا کسی چیزی ازشون نمیخره و توضیح ما دال بر اینکه میخرن اما الان کسی نیست به حالت افاقه ای نداره و دست آخر مجبور میشیم خودمون خرید کنیم ازشون ! حالا هر چی که میخواد باشه ... فقط بخاطر دل مهربووووون و اهورایی ِ تو دلبندم
احترام بسیار خاصی برای بزرگترها قائلی علی الخصوص پیرمردها و پیرزن ها ، خیلی رعایت حالشونُ میکنی حتی لحن صحبتت وقتی باهاشون صحبت میکنی تغییر میکنه و مهربونی ش صد چندان میشه و این منو خیلی خوشحال میکنه دخترکم
.
.
.
چند روزی سرگرم تدارکات جشن زادروزت بودیم و بسیار بسیار بهمون خوش گذشت وقتی ذوق و شعف صد چندان تو رو میدیدیم که با چه هیجانی بر تمام کارها نظارت داری و نظر میدی و مدیریت میکنی کارها رو و با اون دستای کوچولو و نازت کمک حالمون هستی در واقع دوندگی های قبل از مراسم بسیار دلنشین تر و شیرین تر بود برامون تا خود ِ روز جشن که همونطور که پیش بینی میکردم تقارنش با ساعت خوابت و شلوغی ش باعث شد که اونطور که باید لذت نبری اما در مجموع خوب بود ...
خوشحالم که سه روز تمام از ته دل خندیدیم و با هم و درکنار هم لذت بردیم ... لذتی وصف نشدنی....
همین مرا بس...
همین پدر را بس... ( که با وجود روزهای سختی که بخاطر بیماری مادرش سپری میکند برق چشمانش از دیدن ذوق ِ تو غیرقابل وصف است)
خدایا شکرت
پ.ن:
عکسهای مراسم بزودی