لمس ِ بودنت
صدای بهم خوردن بال معصوم فرشته ها می آید انگار آمدن تو نزدیکست
صدای یک پرواز
فرود یک فرشته
آغاز یک معراج
و شروع یک زندگی
لمس ِ بودنت مبارک
تولد امسالت طی یک مراسم بسیار خودمونی با حضور خانواده مهربون ِ من برگزار شد قبل از روز تولدت ده روز مسافرت بودیم و چون تازه از راه رسیده بودیم و حسااااابی خسته بودیم بابا پیشنهاد داد جشنت رو موکول کنیم یه روز دیگه اما من اصرار داشتم که دقیقا تو همون روز برگزار بشه
و این هم نتیجه تلاش یک روزه من و بابا به روایت تصویر :
ماکارانی و ناگت مرغ
میکی موس کوچولوی خودم
باباجون ِ عزیز و مهربوندایی سعید جونی بهرنگ جونی جیگرِ عمهو فرشته مهربونم
انشاله شمع 120 سالگیت رو فوت کنی دختر ناز و خوشگلم
هدیه بابا : تبلت
اینکه تأکید دارم بابا واسه اینه که من مخالف خرید تبلت بودم و اعتقادم اینه که واسه سن شما زوده هنوزاما خوشبختانه خیلی با برنامه و کم ازش استفاده میکنیضمناً بعد از اینکه بابا بهت هدیه داد سریع از من پرسیدی پس شما چی خریدی واسم؟!خدا وکیلی خجالت کشیدم چون چیز خاصی نخریده بودم
هدایای زن دایی جون
بلوز دامن لی هدیه مادرجون فرزانه و اسب هدیه دایی سعید
دست همشون درد نکنه
پ.ن:
لذت داشتن تو
مثل بوسیدن آب است
هر چه بیشتر می بوسی اش عمیق تر میشود
میخواهی همه اش را با لبهایت بگیری
اما همه اش در لابلای وجودت گم میشود
(انصاری)