الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

تولد یکسالگی

        چه زود گذشت این یک سال عزیز دل مامان اومدن تو یه رنگ و بوی دیگه ای به خونمون آورده و عشق من و بابا رو دوچندان کرده هر دومون خیلی دوست داریم و همیشه بهترینهارو برای تو فرشته کوچولو آرزو میکنیم و دوش تا دوش کمکت میکنیم تا به مدارج بالا دست پیدا کنی آش دندونی و تولد یکسالیگیتو یکی کردیم و یه جشن کوچولوی خونوادگی (خانواده مامان و خانواده بابا و نادیاجون که دخترعموی منه و از بچگی با هم بزرگ شدیم و خیلی بیشتر از یک خاله نداشته واسه تو و یه خواهر نداشته واسه من مایه گذاشته خیلی دووست دارم نادیا جووون ) و اما گزارش تصویری: ای شکمو......کم نباشه!!!!! محیا-مر...
3 مهر 1391

سفر گرگان

تعطیلات چند روزه خرداد ماه 90به اتفاق دایی مسعود و زن دایی جون رفتیم گرگان عینک دایی جون کافی نیست رفتی سراغ زن دایی جون؟! اینجا از خواب بیدار شدی تو پتو پیچیدیمت ...
2 مهر 1391

همراهی مامان برای کنکور ارشد

اردیبهشت90 به اتفاق دایی سعید و باباجون و مادرجون رفتیم علی آباد تا مامان کنکور ارشد بده ،عزیز دلم تو شش ماهی که مرخصی زایمان بودم از فرصت استفاده کردم و با همراهی شما دختر گلم نصف و نیمه برای کنکور آماده شدم البته رشته خودم شرکت نکردم و ترجیح دادم با توجه به شرایط کاری و علاقه خودم مدیریت دولتی شرکت کنم، همینجا از خونواده م که زحمت نگهداری شما رو کشیدن تا من و بابا با همدیگه درس بخونیم تشکر میکنم انشاءاله همیشه پایدار باشن الینا و دایی سعید (مسیر کبودوال) ...
2 مهر 1391

اندر حکایت ناخن چیدن!!

از آنجائیکه مادر شما بسیار بسیار نازک دل تشریف دارن مسئولیت خطیر چیدن های ناخن های پرنسس خانم بر دوش آقای پدر افتاده است! ضمن تشکر از ایشان گزارش تصویری به پیوست میباشد ظواهر امر بیانگر رضایت پرنسس از نحوه انجام وظیفه آقای پدر میباشد اووووه  نه گویا هرازگاهی نگاهی غضب آلود نیز انداخته اید پرنسس!! و در انتها ابراز رضایت و انتقال آن به مادر!!! ...
2 مهر 1391

سفر یزد نوروز90

باغ گلشن طبس مادرجون و باباجون و الینا جوووووون در باغ گلشن طبس مبهوت این پلیکان های ناز شده بودی!!! اینم از شهر یزد... آتشکده با دیدن سفره هفت سینی که تو آتشکده چیده بودن کلی شاد شدی الینا "دختر ایرانی الاصل من "   ...
1 مهر 1391

الینا و دلقک!

عاشق این دلقک پستونک بودی و ساعتها بهش نیگا میکردی و بهش میخندیدی و این موضوع برای همه خونواده واقعاً جالب بود! عکس دلقکو واست میذارم شاید لااقل وقتی بزرگ شدی رمز این ارتباط بسیار عمیقتونو به ما هم بگید!!!!!! این عکسارو تو مسیر بجنورد-مشهد ازت گرفتم بیشتر مسیر با دلقکت دردودل میکردی! ...
30 شهريور 1391