خود درگیری!
از اونجاییکه مامان مهربون و دوست داشتنی ام تو سن 30 سالگی به رحمت خدا رفت... یه حسی همیشه بهم میگفت که من هم تو 30 سالگی به رحمت خدا میرم... اووووووووه بساطی داشتم با این حس.......واسه خودم مراسم ختم هم میگرفتم و زار زار گریه میکردم ! واسه همین بارداریم رو جوری تنظیم کردم که اگه تو 30سالگی مردم بچه م هم باهام بیاد اون دنیا و بی مادر بزرگ نشه ... یک همچین مادر خود درگیری هستم من !!! و.........الینا وقتی بدنیا اومد که من در آستانه 30 سالگی بودم و زنده و سرحال ! چند شب پیش خواب دیدم یه سیل شدید اومد و من با چنگ و دندون الینا رو ...