الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

اعتماد به نفس!!!

1392/2/1 13:33
نویسنده : مامان
626 بازدید
اشتراک گذاری

مطمئناً یکی از بزرگترین لذتهای دنیا اینه که وقتی خسته از مسیر و جاده و دانشگاه میرسی به خونه خودت(امن ترین و آرامش بخش ترین مکان دنیاقلب) دخترک بپره بغلت و با صدای نازک و لهجه شیرین بگه : مامان تو بهترینیقلب و تو متعجب از اینکه یک کودک زیر سه سال چگونه این جملات را درک میکند و بیان میکندتعجب که دوباره شگفت زده میشوی با شنیدن این مهربانیهای کودکانه و خالصانه: مامانی...چشات چقدر قشنگهقلبابروهات چقدر قشنگهقلبموهات چقدر قشنگهقلبدندونات چقدر قشنگهنیشخندشچمت(شکم) چقدر قشنگهزبانو ختم کلام هم  کشیدن شدید لپهایی(که چندان هم موجود نیستسبز) و بیان هیجانی الفاظ: تپل مپل کپل دووووووستت دارمماچقلب

           

 نتیجه گیری نوشت: با این توصیفات دخترک متوجه میشویم که عجب مامان زیبا و دلربایی بودیم و نمیدانستیمیولاز خود راضینیشخندخیال باطل چیه خب؟!!!! چرا علامت سوال میاد تو ذهنتون؟!!!زبان

پز نوشت:آخخخخخخخخخخخ چه حالی میده بچه ت بهت اعتماد به نفس بده در حد تیم ملی!!!!نیشخندنیشخند

تلنگر نوشت:امروز صبح تو مسیر خونه تا بانک رادیو جوان گوش میدادیم مجری گفت تماس بگیرید یک بیت از سعدی بخونید...و (من با اینهمه ادعای فضل و دانش خجالت)دریغ از یک بیت که تو اون لحظه بیاد تو ذهنمناراحت (البته با کلی حفاری تو مخ و مخچه محترمه بعدا یه چیزایی یادم اومدمتفکر)

دوستان بدون تقلب هر کی یادشه یه بیت بنویسه

بعداً نوشت:اونایی که شعر نمینویسن یعنی بلد نیستن؟سوالخب اگه یادتون نیومد صادقانه اعتراف کنید مث مندروغگوچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (35)

زهره جون
1 اردیبهشت 92 8:36
واااااااای چه سری
چه دمی
عجب پااااییییییییییی
فدای الینای شیرین زبوووووووووون


خوشم میاد غیر مستقیم انداختی بهمچیه زهره جون؟!!! راس میگی بگو مبینا و الینا جونی خودت از این تعریفا ازت بکنن خب خواهر
مادر کوثر
1 اردیبهشت 92 9:26
میازار موری که دانه کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است

از سعدی بود دیگه




به به به

چه مامان خوشملی داره این جیگر خانم

حالا خوبه که عکساتونو هم دیدیم مامانی وگرنه شاید باور نمیکردیم

احسنت و مرحبا
چشم بسته باور کن دوستم،بچه که دروغ نمیگه
مادر کوثر
1 اردیبهشت 92 9:28
میدونی چیه خواهر

از نظر دخملامون ما زیباترین فرشته های روی زمین هستیم

چون فعلا فقط ما رو دارن واسه انجام دستوراتشون

بعدا که مستقل شدن و دوس موس پیدا کردن

میگن مامان کیلویی چند؟! دوستم خوشملتره

حالا نمیشد حقیقت محض و تلخ رو اینجا بیان نکنی یه روز حداقل شاد باشم واسه خودم و احساس زیبایی کنم
ندا
1 اردیبهشت 92 9:56
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده انست که نامش به نکویی نبرند

اااااااااااااااای جونمندای مهربووووووونم
نمک در نمکدان شوری ندارد/دل من طاقت دوری ندارد
کی میای بجنورد دوووووووست جونی
مامان احسان
1 اردیبهشت 92 10:02
سلام خواهری ممنون از تبریک قشنگت .

سلام عزیزم اختیار داری
تولدت مبارک معصومه مهربون
مامان احسان
1 اردیبهشت 92 10:03
فدای این دخمر شیرینت بشم من .بچه ام هر چی گفته عین حقیقت بوده .

خدا نکنه عزیزم...جدا؟
مامی کوروش
1 اردیبهشت 92 11:19
بالاخره اگه بچه هامونم ازمون تعریف نکن که می پکییییم خواهر !

الان ینی این شکلکها که گذاشتی معرف چهره من بود؟داشتیم همکار جووووووووونیخب شما دیگه چرا؟ تو که میدونی بانکیها همشون ذاتا و طبیعتا بسیار بسیار مه رو میباشند و دلیل تبدیل شدن به این قیافهچیزی جز کار در بانک نیست
حالا که هوامو نداشتی بجای یک بیت از سعدی باید یک غزل کاملشو بنویسی
خانومي
1 اردیبهشت 92 12:31
چه دختر گلي داري تو......چقدر بامحبت و مهربونه

آقا من يه مصرع يادم هست فك كنم: سعديا مرد نكونام نميرد هرگز"
زودباش زنگ بزن راديو و جايزه بهترين مصرع سعدي رو از آن خودت كن



بچه ها همشون با محبت و مهربون و فرشته ان عزیزم
اگه از کامنت ندا تقلب نکرده باشی قبول میکنم ازت
دیر شد دوست جونی مال اول صبح بود
مامي كيانا
1 اردیبهشت 92 12:38
آخ كه اين دخترها پشتوانه ما مامان ها هستند اگه اونا نباشند كي به ما اين همه انرژي مثبت بده

بني آدم اعضاي يكديگرند كه در آفرينش ز يك پيكرند

درست بود فكر كنم از سعدي باشه!!!!!

راستي با عكسهاي تولد آپيم


واقعا همینطوره

آره دوست جون از سعدیه اما در آفرینش ز یک گوهرند

اومدم عزیزم




ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
1 اردیبهشت 92 13:45




دستش درد نکنه با این همه اعتماد بنفسی که بهتون داده ...



همیشه گفتن: حرف راست رو از زبون بچه بشنو ...



منم نمی دونم ... زیاد با اشعار و اینا حال نمی کنم



مدیونی اگه تو ذهنت بهم گفته باشی: خنگه




آی گفتی دوست جون اعتماد به نفس در حد فوق فوق غیرقابل تصور

چرا خوب دوست جون یعنی فقط انگیلیش راضیت میکنه؟

مدیونی اگه تو ذهنت فکر کنی که فکر کردم که گلاب به روت ...خنگی...


مامان پاتمه
1 اردیبهشت 92 14:15
سلام عزیزم
واااااااااااااای چه دخمل مهربونی
آویسا هم سالی ماهی یکبار به از این اعتماد به نفس ها میده ولی بیشتر میزنه تو برجکمون!!!
این فکر کنم از سعدی باشه نه؟

گلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم.

الان یعنی من خیلی باهوشم نه؟

سلام عزیزم
احتمالا الینا هم درآینده بسیار نزدیک همچون آویسا خواهد شد
بابا باهوش بابا غزلیات
اول شدی دوست جون
نرگس مامان باران
1 اردیبهشت 92 15:38
الهی قربونش برم خب عزیزم غیر اینم نیست همونطور که ما بچه هامون رو زیبا میبینیم حتما اونها هم همین حسو نسبت به ما دارن
در مورد اون یک بیت هم شرمنده ام مگه با این ورجکا چیزی هم یادمون میمونه
البته بین خودمون باشه قبل بارانم یادم نبود

آره نرگس جون احتمالاً طبق همون قاعده از من تعریف کردهاشکال نداره دوست جون شما تنها کسی هستی که صادقانه اعتراف کردی آفرین به جراتت
✿ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ✿ツ
1 اردیبهشت 92 16:34
سلام عزیز مهربون ممنون اومدی پیشمون


خاله ی امیرعلی
1 اردیبهشت 92 19:46
الهییییییی بگردم؛ چ با احساااااااااااس
+فک کنم "برو کار میکن مگو چیست کار" از سعدیِ، نه؟!! شایدم اشتباه میکنم! کلی فک کردما! جز این چیز دیگه ای ب ذهنم نرسید..


آفرین دوووووووووست جون
مامان روژینا
1 اردیبهشت 92 23:57
من موندم تو چرا هنوزم از صحبت کردن بزرگ تر از سن عشق من تعجب می کنیقربونش برم من با اون روحیه دادن به مامانشمامانش چه کیفی می کنهالبته می گن حرف راست و از بچه بشو
فکر کنم اینم از سعدی باشه
بنی ادم اعضای یکدیگرند
که در افرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد اورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند ادمی

بزن دست قشنگرو


بهااااااار!!! یه بار یه نفر تو کل دنیا اومد از ما تعریف و تمجید نمودها اگه گذاشتین حااااال کنیم
صد البته حرف راست رو باید از بچه ها شنید نمونه ش این مورد زیبایی من
بهار جان من واسه شعراز کامنتهای قبلی ایده نگرفتی؟!!!اگر نه؟!!!میزنم دست قشنگرو
مامان بنیتا
2 اردیبهشت 92 2:21
وای خدا دلم رفت برای این ماجرای عشقولانه مادر و دختری
یعنی منو بردی به رویا محبوبه جون که یعنی می شه منم این حسو تجربه کنم با بنیتا جونم
تعریفت از خونه رو خیلی دوست داشتم امیدوارم کانون گرم خانوادتون همیشه پابرجا و محکم باشه عزززیزم
راستی جالبه من اول بیتی از سعدی یادم نیومد ولی اگه گفته بودی حافظ کلی شعر بلد بودم ها

حتما عزیزم مطمئن باش که بهترشو تجربه میکنی آخه شما خودت خیلی مهربونی و دخملی هم حتما به مامانش میرهممنون گلناز عزیزم
عجب!!!!حافظ که نگو!!!هممون باهاش زندگی کردیم مخصوصاً دوران مجردی
مادر کوثر
2 اردیبهشت 92 8:32
سلام مامانی چشم و گوش و لب و سر تا پا خوششششششششششششگل

بدو بیا بروز شدیم



اومدم
مامان ایسان
2 اردیبهشت 92 9:28
اخ کی بشه ایسان هم این طوری به من اعتماد به نفس بده البته ماله شما که صد البته واقعی بودی
خداییش یه عالمه شعر بلدما کدوم ماله سعدیه نمیدونم به خدا
حالا مثلا رشتمون انسانی بوده
الینا رو یه ماچ ابدار بکن با اون خنده هایه شیرین و متینش

دوستم آیسان هم یه روز واقعیت محض رو بیان میکنه
مشغله زندگیه دیگه دوست جونی
ღ تـــــــــــک خاله کوثر جونی ღ
2 اردیبهشت 92 10:01
پیام سعدی به دختران :

چـــــــــو دیگــــر نباشــــد امیــــدی به شـــوی / زگــــهواره تا گـــور دانـــش بــــجوی



تغییر و تخلص!!!!اونم تو آثار سعدی جون
مامان احسان
2 اردیبهشت 92 12:23
سلام ممنون خواهری
الهه(مامان یاسان)
2 اردیبهشت 92 16:54



مامان محمد فاضل
2 اردیبهشت 92 21:04
به امید دیدار ممنون


آناهیتا مامانیه آرمیتا
3 اردیبهشت 92 2:13
محبوبه جون واجب شدحتمایه عکس ازخودت بذاری که بدجورکنجکاوشدیم
تعریف این ووروجک ازمامانش یادتعریف سلطان سلیمان ازخرم انداخت منو
برای الینای شیرین زبووووون

کنجکاوی نداره آنا جون از قدیم گفتن حرف راستو از بچه بشنو دیگه
اتفاقا گاهی تو خونه بهم میگه: سلطانم

مامان احسان
3 اردیبهشت 92 7:41
سلام خواهر جون یا بهتره بگم سلام سلطانم

سلااااااااام عشقم
مطهره
3 اردیبهشت 92 8:01
خیلی از این پستت لذت بردم
مامان نمونه و ناناز
خدا دخملتو برات نگه داره عزیزم چه مهربونه الهی جیگرشو

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است


حالا نمیدونم ماله سعدی هست یا نه؟؟؟؟؟


ممنون دوست جووووووونی
اییییییییییییییول
مادر کوثر
3 اردیبهشت 92 9:41


سلام صبح بخیر

مامانی یه فوضولی

هم دانشجویید هم شاغل؟!

سلام عزیزم
صبح شما هم بخیر
اختیار داری عزیزم
بله
تا ابددونفره
3 اردیبهشت 92 14:40
سلام عزیزم آفرین به این همه شیرین زبونی دختر قشنگت ایشالا همیشه همینجوری قدر مامان خوبشو بدونه ما که شعری یادمون نمیاد جز همون مورچهه

ممنون عزیزم
همونم قبوله عزیزم
بهاره مامان ونداد
3 اردیبهشت 92 15:59
میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
البته همچین مطمئن نیستیم
وای خدا محبوبه جون چه حالی کردی تو اون لحظه با این همه تعریف


آی حااااااال داد
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
3 اردیبهشت 92 23:08
خب ...

حالا این داستان اعتماد بنفس کی تموم میشه ؟!!!



یه وخت آپ نکنیدا ...

ما ناراحت میشیم، شــــــــــــــــدیدا


خخخخخخخخ دوووووووووست جونی هیچ پستی اندازه این پست برام شیرین نبوده خب
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
4 اردیبهشت 92 0:34
الهییییییییییییییییییی قربونش برم خود شیرین خودموخاله جون مطمئنا از اونای خواهی شد که روز امتحان کل دوستات درس نخوندن و شما به استاد امتحانو یادآوری میکنی
محبوبه جون کی بشه دختر منم از کمالاتی که دارم تعریف کنهآخه بچم میدونه همه جوره مامانش خوبه ولی نمیتونه به زبون بیارهمدیونی اگه فکر کنی دارم اغراق میکنم و بهترین مامان نی نی وبلاگی نیستم
اینم شعر از سعدی بزرگ:
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز/مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
سوال بود در خدمتم

خود شیرین کجا بود الهه جون.....بچه م شدیدا بیان کننده حقایق محضه شاید دانشمند شه چون فقط بدنبال کشف حقیقته نمونه ش مورد زیبایی مامانش که از دید همه پنهان بود و فقط دانشمند کوچولو کشفش کرد
میگم جای شما برعکسه گویا...مامان روشا دنبال بیان حقایق مخفیه
خخخخخخخخ اصلا هم تابلو نبود که تقلب کردی شعرو
انسیه
4 اردیبهشت 92 15:53
همیشه گفتن حرف راست رو از زبون بچه بشنو ...
خب بزاریه عکس دیگه اناهیتاهم که گفت


انسیه
4 اردیبهشت 92 15:54
کی باشه پسرمن شیرین زبونی کنهماشالله خیلی شیرین زبونه هایه اسپندبراش بدودونیعنی امیرعلی یه سال دیگه اینجوری میشه

آره بابا پسرا که بیشتر زبون میزنن واسه ماماناشون
الی مامی آراد
5 اردیبهشت 92 8:20
منکه حسابی کیف کردم چه برسه به مامانی


هدي مامان مه نيا
5 اردیبهشت 92 9:09
اي ججججججججججونم


مهسا مامان کیارش
8 اردیبهشت 92 20:31
محبوبه جون مامان هرچند که زشت باشه به چشم بچش زیباترین و قشنگترین مامان دنیاست الهی فدای الیناجون که اینقد مهربون و بامحبته عزیزمییییییییییییییییییییییی
ببخشین حضور ذهن ندارم برای یک بیتی از حافظ

بابا همشهری کن فیکون کردی منویعنی اینقدر زشتم؟
مهسا جووووووووون معلومه ذهنت حسابی درگیر مراسم کیارش جونه آخه من شعر از سعدی خواستم نه حافظ