چتر گستر !!!
با امروز دقیقا 13 روزه که ما خونه باباجون هستیم و همچنان کارهای خونه جدید تموم نشده
دیروز که واسه خرید رفته بودیم با آقای فروشنده خیلی رفیق شده بودی و بهش گفتی ما الان خونه مادرجون فرزانه هستیم آخه مردم اومدن خونه ما !!!
خلاصه صبح که از خواب بیدار میشیم بساط صبحانه مون براهه از سرکار که برمیگردیم ناهار آماده میخوریم بعدش نمیزارن کار کنیم میگن خسته ای استراحت کن! بعد میریم بیرون ...دوباره میایم شام آماده میوه آماده و......
(منزل دایی مسعود)
ولی خب....... خداییش حتی اگه تو راحت ترین مکان دنیا هم که باشی خونه خود آدم یه چیز دیگه ست
دیشب که از این اوضاع و احوال اظهار نارضایتی میکردم باباجون بهم گفت چطور بیست و سه -چهار سال خونه ت اینجا بود ، راحت بودی و فرمانرایی میکردی حالا شدی مهمون و غریبه؟!!!
پ.ن:
چون کل دکورهای خونه و کمد دیواری و کابینتها رو دایی مسعود انجام میده تهدیدش کردیم که اگه زود تموم نشه شبانه روز و حتی برای خواب هم به منزلشان تشریف فرما خواهیم شدکه القصه این تهدید عملی نشد و بر روح و روان برادر گرامی کارساز نشد اما طی آخرین اخطار شفاهی که بعمل آوردم اتمام حجت نمودم که درصورت عدم تحویل پروژه مذکور تهدید را عملی نموده و چترمان را بر سر ایشان پهن خواهیم نمود باشد که منجر به حصول نتیجه گردد جمیعاً صلوات !