الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

دلداری الینا به مامان!

1392/6/6 12:54
نویسنده : مامان
444 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب با هم رفتیم بیرون قلب

خوابت میومد حوصله راه رفتن نداشتی خمیازه

گفتم بیا بغلم بغل

یهو چشات از خوشحالی برق زدچشمک

اما اینقدر مهربون و فهمیده ای که تعارف کردی و گفتی آخه کمرت درد میگیره مامانی مژه

گفتم اشکال نداره هر وقت خسته شدم بیا پایین لبخند

وقتی صدای نفس نفس زدنمو از فرط سنگینی ٍ  وزنت  شنیدی

گفتی: مامان اشکال نداره ! ناراحت نشو ! چیزی نمونده ! الان میرسیم ! زبان

ینی مرده بودم از خنده بابت این دلداری دادنتخنده ابله

 

            

واقعا چه لذتی داره دخترت ، دختر مهربونت سرشو بزاره رو شونه ت و ریز ریز تو گوشت شیرین زبونی کنه قلب حاضر بودم تا اون سر دنیا هم برم ! ابله

       

تلنگر نوشت:

اون نقطه آبی سیاره زمین از فاصله ۱.۵ میلیارد کیلومتری و از مدار زحل هست.. دومی هم عکس زمین و ماه از همون فاصله است که یک فضاپیما گرفته... واقعا ما چقدر کوچک و حقیریم... یعنی فقط تو همین نقطه کوچک از کیهان حیات وجود داره؟!!!

 

 کاش وقتی مشکلات زندگی خیلی بهمون فشار میاره، این تصویر رو از زمین تو ذهنمون تصور کنیم و بگیم چقدر ما و مشکلاتمون در این فضا حقیر و بی اهمیتیم!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (50)

مامی کیانا
6 شهریور 92 10:26
ولو شدم از خنده عجب دلداری
از یک چیز دیگه هم خنده م گرفت اینکه این شکلک خمیازه رو گذاشتی میبینمش خمیازه م میگیره نمیدونستم حتی با دیدنشکلک خمیازه هم آدم خمیازه ش میگیره
اون خط آخرو خیتی خیتی موافقم اونقدر که همین الآن دلم واسه کیانا و شیرین زبونیهاش تنگ شد
از طرف من الینا جون خوش زبون و مهربون و مامان دوست و مامان کش رو ببوس

حالا من از خوندن کلمه خمیازه هم خمیازه م گرفت
الهی ...کیانای ناااااااز کیجا خوشگله
ممنونم دوست خوبم
مامان احسان
6 شهریور 92 10:51
سلام عزیزم آخی فداش بشه خاله

سلام معصومه مهربونم خدا نکنه عزیزم
مامان محمدرهام جون
6 شهریور 92 12:58
قربون دختر مهربون وفهیم ومامان ایثارگر ودلداده اشای وای من رفتم تو فازافسردگی

خدا نکنه عزیزم افسردگی چرا؟!
مامان محمدرهام جون
6 شهریور 92 13:03
محبوبه جون چه خبراز خونتون؟؟انشالله زودتر تو خونه جدید جا بیفتی !!میدونم الان چه حسی داری عزیزمممممممممم

هنوز یه سری از کارهاش مونده سمانه جون...
ممنونم دوست مهربونم
مانی محیا
6 شهریور 92 14:18
ممنون از خصوصیت گل گفتی... گلم ما با ماشین خودمون نمیایم. تازه از مسیر تهران از بجنورد رد نمیشیم. مامان اینا که از شمال میان رد میشن نه... ایشاله شما بیاید تهران

خلاصه خوشحال میشدیم در خدمت باشیم عزیزم
مامان محمد فاضل
6 شهریور 92 14:21
ممنون عزیزم امیدوارم سریع سرو سامان پیدا کنی

مرسی دوستم
تا ابددونفره
6 شهریور 92 14:25
سلام عزیز مهربونآخیییی فدای این دختر فهمیده و شیرین زبوناما خدایی دلداریش خیلی باحالو با سیاست بودخندم گرفت
خوب بغلیه مامان جونش بش چسبیده بودخدا دختر گلتو و بابایی مهربونش واست حفظ کنه عزیزم.تا اینا رو داری نگران نباش.سختی زود گذره.همون طور که خودتم با عکسای خوشگلی که گذاشتی اینو گفتی.دوستت دارم

وااااااااااای نسترن چقدر کامنتتو میخواستم... چقدر دلم هواتو داشت ....چقدر دلم گرفته....
ممنونم دوست مهربون و ناز من
مامان بابای الیسا
6 شهریور 92 15:46
ای جوووووووووونم وروجک شیرین زبون

ممنون الهام جووونی
فرزانه مامان آرین مهر
6 شهریور 92 18:21
اخی عزیزم دختر مهربون .الهی خدا حفظش کنه
در مورد عکسها خیلی فکر کردم راست میگید اینقدر الکی مشکلاتو بزرگ میکنیمو از همه چی غافل میشیم

مرسی فرزانه جون
واقعا همینطوره وقتی از بالا بهش نگاه میکنیم تازه متوجه میشیم چقدر بی اهمیته
مامان اینده یه فسقلی
6 شهریور 92 23:32
آفرین به الینا جون و شیرین زبونی هاش.
تلنگر نوشتتون جالب بود.

ممنونم عزیزم
قابلی نداشت عزیزم
مامان جوجه طلا
6 شهریور 92 23:48
وای چه دختر مهربونی .چقدر هم خوشگل مامانشو دلداری داده ، فداش بشم الهیییییییییییییییییییییی

بوس .

امیدوارم همیشه زندگی بر وفق مرادت باشه.

ممنونم عزیزم
مامان الینا
7 شهریور 92 0:30
از دست بچه های این دوره زمونه دهن ادمو می بندن به خدا الینا هنوز حرف نمی تونه بزنه اینقدر ما رو فیلم میکنه وای به روزی که مثل دختر خوشگل شما بخواد شیرین زبونی هم بکنه !!!

واقعا همینطوره ...خیلی شیرین و دوست داشتنی هستن همشون...الینا طلایی روببوسید
مارال - مامان روشا
7 شهریور 92 1:04
الهی زنده باشی دختر شیرین زبون
ای کاش روشای ما هم زودتر زبون بازکنه
خوش به حال شما

ممنون خاله جون
انشاله به همین زودیها روشا جون شیرین زبونیهاش شروع میشه و ماهم میایم تو وبش میخونیم و لذت میبریم
تا ابددونفره
7 شهریور 92 1:55
عزیززززززم نباید دلت بگیرههمش یه کوچولو دیگه مونده.بعدش همش می شه خاطره

ممنونم دوست مهربون و باوفای من
مهرناز(مامان آرسام)
7 شهریور 92 11:38

فدای دخمل شیرین زبون
هعععیییی وای من!!!!! زمینمونو ببین!!!! واقعا همینطوره عسیسم.....

سلام مهرناز جون خوشحال شدم کامنتتو دیدم عزیزم
مامان محمدرهام جون
7 شهریور 92 13:48
فاز افسردگی برای روزگار عجیب وغریب وغم وغصه هاش واین که چقدر ما کوچکیمممممممم

به قول منهام جون

بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه دیگه

آره واقعا سمانه جون وقتی از بالا و کلی تر به مسائل نگاه کنیم متوجه کوچک بودن و بی اهمیت بودن مشکلات میشیم
بقول گل پسر جیگر طلا
بله دیگه !!!!!!

الی مامی آراد
7 شهریور 92 14:32
الهی من فدای این دختر باهوشم برم که میدونه چطوری دلداری بده

خدا نکنه الهام جون
مامان آرسام
7 شهریور 92 15:07
ای جووووووووووووونم
چقدر تو شیرین زبونی عزیزم

ممنون خاله جون
شهرزاد مامان حسین
7 شهریور 92 16:15
الهی عزیزم.. چه قلب مهربونی داره.
آره به خدا بانو. ماییم که مشکلات رو بزرگ می بینیم.


واقعا همینطوره...
فرناز مادر آتیلا
7 شهریور 92 17:38
قربون دلداری دادنت عزیزم.......مامانی نوشته ات قشنگ بود منو تو فکر فرو بردیااااااا

مرسی عزیزم قابلی نداشت

مامان روژینا
7 شهریور 92 17:58
وااااااااااااااااااااای از دست تو محبوبه مردم از خنده یعنی دلداری داده هااااااااا ببین یه حرفی زد که دوست داری تا آخر دنیا بری

وای که اگه اینجا بود یه جوری می چلوندمش که کیف کنم

در مورد مطلب کهکشان باید بگم عاااااااااااااااالی بود کاملا حقارت و حس کردم یعنی عاشق این پی نوشتاتم

و البته در مورد کامنتی که برای من گذاشتی باید بگم واقعا راست می گی تو این همه همهمه و شلوغی این شهرای بزرگ جایی برای رسیدن به زندگی خودمون نمی رسه حالا برو خصوصی تا بگم از این روزهااااای خودم

اینقدر آیکون خنده؟!!!ینی خداییش اینقدر خنده دار بود ضایع کردن من ؟!!!چه کنیم دیگه با کوچکترین حرفشون بلانسبت بلانسبت خ*ر میشیم
به نظرم گاهی این تلنگرها لازمه نه اینکه حالا فکر کنیم که حقیر و بی اهمیتیم و اعتمادبنفسمون رو از دست بدیم واسه اینکه به داشتنها و بالارفتنمون خیلی مغرور نشیم و بدونیم ذره ای بیش نیستیم و از نداشته ها و سختیها هم خیلی نرنجیم و باز هم ببینیم که چقدر اونها بی اهمیتن...
خوندم رفیق میام وب خودت

☂ marjan ☂
7 شهریور 92 20:25
سلام مامان الینا جون!
من از وب بنیتا کوشولو با وب شما آشنا شدم!
خوشحال میشم پیش منم بیاین!اگر موافق با تبادل لینک بودین بهم بگین!
خیلی خوشحال میشم!

سلام عزیزم چشم حتما سر میزنم...
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
7 شهریور 92 23:52
سلاممممممممممممممممممم .خوبید؟دلم تنگیده بود حسابی.
قربون الینا جونم بشم با این زبون شیرینش.چه عمس خوش گلی واسش گذاشتی مامانی.چه ژستیم گرفته جیگر طلا.
محبوبه جون تلنگر نوشتت خیلی زیبا بود.مرسی از نکته های زیبا و جالبی که گاها واسه تلنگر و بیدار شدنمون از خواب غفلت اینجا میذاری.
راستی به نظر سنجی وبلاگی دعوتت کردم بیا وبمون حتما.

سلام الهه جون.ممنونم عزیزم.ما هم دلتنگ بودیمخدانکنه الهه جون ممنون از لطفت
قابلی نداشت عزیزم البته شما که سروری عزیزم اینا رو واسه تلنگر زدن به خودم مینویسم و خوشحالم که خوشت اومده عزیزم عزیزم قبلا اومدم دیدم ولی راستش نمیدونم چی بنویسم؟ ممنونم که منو جزء دوستات معرفی کردی عزیزم
مامان پارمیدا
8 شهریور 92 12:38
الهی فدای این دختر مهربون . خیلی بانمک گفته دیگه چیزی نمونده الان می رسیم

چه جالب دقیقا دیروز با همسرم داشتیم یه سری تصاویر از فضا و کهکشان ها رو می دیدیم همین حرف شما رو زدیم


اینم از دلداری های بچه های این دوره

واقعا اگه از بالا و کلی تر به دنیاومسائلش نگاه کنیم تمام مشکلات در نظرمون کوچک و بی اهمیت میشن!




مامان احسان
9 شهریور 92 10:07
سلام عزیزم صبحت بخیرچیکار میکنی با خونه جدید و جابجایی

سلام معصومه جون
ارغوان
9 شهریور 92 11:04
الان میرسیم!!! :دی
بوووووس *



مامان احسان
9 شهریور 92 12:54
عیبی نداره به زحمتش می ارزه خسته نباشی گلم



مامان احسان
9 شهریور 92 14:04
کاملا درکت میکنم حالا شما میدونی که ............... خلاصه عالمی بود برای خودش و خداروشکر گذشت .

ای جان عزیزم آره واقعا همه اینا میگذره و همش خاطره میشه واسمون

❤خاله ی امیرعلیُ آنیسا❤
9 شهریور 92 20:51
ای جونممممم..
با همین شیرین زبونیهاش هم ب هدفش میرسه هم خودشُ بیشتر توو دلت جا میده؛ وروجکِ دوست داشتنی..
راستی انتقالیِ همسر ُ خونه ی جدید ُ کلا همه اتفاقات خوب ک ازش بیخبر بودم همه با هم مبارک..

دقیقا ! میدونه چطور میتونه به اهدافش برسه
ممنون همشهریه همنام عزیز و دوست داشتنی
مامان کیان کوچولو
9 شهریور 92 23:49

ای جانم عزیزم اینم یه جورشه دیگه ....
همیشه شاد باشید عزیزم

ممنون عزیزم
مامان اینده یه فسقلی
10 شهریور 92 2:06



مهرنوش مامان مهزیار
10 شهریور 92 10:06
خوب دلداری میده الینا جون.
محبوبه عزیز ای کاش همه ما بدونیم در برابر لطف و مهربونی خدا بزرگ ترین مشکلات هم کوچک و حقیر هستند.

بله خووووووووووب !!!!!!
واقعا همینطوره و ایکاش که این قضیه ملکه ذهنمون بشه
تا ابددونفره
10 شهریور 92 11:48



مامی کیانا
10 شهریور 92 12:02



محبوب
10 شهریور 92 15:50
وای چقدر باحال بهت کفته
مردم از خنده

خدا حفظش کنه



ممنون عزیزم
سمانه مامان ستایش
10 شهریور 92 17:30
سلام محبوبه جونمخوبی؟الیناجونم خوبه؟
قربون اون شیرین زبونیش که میدونه کی و کجا چی باید بگه که کارش راه بیفته
خییییلی دلداری دادنش باحال بود
واقعا این فسقلیا با شیرین زبونیشون گاهی وقتا همه خستگی رو ازمون میگیرنخدا همه کوچولوها رو برای مامان باباها حفظ کنه

سلام به روی ماهت عزیزمممنون ما خوبیم و امیدوارم شما هم خوب و شاد باشید دوست جونم
میبینی ترو خدا
آره واقعا همینطوره سمانه جون آمین....
سمانه مامان ستایش
10 شهریور 92 17:40
ممنون از تلنگر نوشتت محبوبه جون
گاهی وقتا انقدر غرق زندگی و مشکلات میشیم که یادمون میره برای چی زنده ایم...
ولی دوستم شاید کوچک و حقیر باشیم ولی قطعا بی اهمیت نیستیمفقط گاهی دچار اغراق میشیم درباره خودمون

/اره دوستم حق با توئه مسلما نه کوچک و حقیریم نه بی اهمیت اما وقتی این عکسو دیدم ناخودآگاه این حس بهم دست داد
سمانه مامان ستایش
10 شهریور 92 17:42
دوستم از خونه چه خبر؟تموم شد؟جا به جا شدید؟امیدوارم الان دیگه فکر و ذهنت بابت خونه راحت و آسوده باشه و تو خونه خودت باشی

نه سمانه جون همچنان اندر خم یک کوچه ایم
ممنونم سمانه جوووووووووون
تا ابددونفره
12 شهریور 92 1:57
عزیزم در چه حالی همه چی رو به راهه


همچنان در حال انتظارم نسترن جون اما در کل خوش میگذره بخوروبخواب دیگه
مامان بنیتا
12 شهریور 92 3:23
فدات بشم عزیزم با این دلداری دادنت ....خیلی عسلی به خدا
محبوبه جون تلنگر نوشتت و عکساش خیلی زیبا بودن...یه حس عجیبی به آدم دست می ده با دیدنشون


خدانکنه عزیزم....ممنون گلناز جون
واقعا همینطوره و آدمو به فکر میبره عزیزم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
12 شهریور 92 4:38

قربون گل دخترکه هروقت میام اینجایه خنده ای به لبم میاد
مطلب آخرخیلی قشنگ بودمحبوبه جون
ببخش اگه دیربه دیرمیام پیشتون

خدانکنه عزیزم
ممنون عزیزم این حرفا چیه راحت باش گلم
مامان احسان
12 شهریور 92 9:45
سلام گلم صبح شما هم بخیر


ارغوان
12 شهریور 92 9:54
کامنت من نیست آیا؟؟؟؟

چرا هستش ارغوان جون ...ندیدیش؟!
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
12 شهریور 92 11:32
محبوبه جون خصوصی داری گلم.

ممنون عزیزم
مریم مامان سروش
12 شهریور 92 12:00
ای جوونم.


ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
12 شهریور 92 14:50
نمی آپی واسمون؟

الان آپیدم رفیق
فقط بخاطر تو
مامان آرسام
12 شهریور 92 14:52
ما آپیم


چشششششششششششششم
هنگامه
12 شهریور 92 15:37
فدای اون دلداری دادنت ...


مادر کوثر
12 شهریور 92 16:14
آخییییییییی شیرین زبونم
کوثر هم از این مدل شیرین زبونیا و تیغ زدنا و خام کردن ها رو بلده

چه عکسای جالبی. تکان دهنده است

بعععععععععله! چه کنیم با این شیرین سخنان روانشناس ؟!
بله واقعا آدمو میبره تو فکر!
مامان ایسان
19 شهریور 92 23:43
ناز بشی تو شیرین زبون
سیاستت منو کشته شیطون

چه نازی هم کردی تو این عکس شیرین خانم


بچه های این دوره آخر سیاستن والا