الینا مستقل میشود...زندگی شیرین میشود
سلام به دوستان عزیزم
سلام به دختر گلم به تک ستاره قلبم بعد از تولد ساغر وقتی اومدیم خونه کلی باهات صحبت کردیم و بهت گفتیم که ما از کارهات ناراحت شدیم الهی من فدات شم که از اون روز حواست به کارهات هست و مدام سعی میکنی من و بابا رو خوشحال کنی همش واسمون زبون میریزی و تو کارهای خونه کمکمون میکنی و سعی میکنی کارهای شخصی ت رو خودت انجام بدی الهی من فدات شم که اینقدر فهم بالایی داری گاهی وقتها واقعا تعجب میکنم که این حرفها و این کارها جداً از طرف یه بچه 3/5 ساله است؟! قربونت بشم ینی داری بزرگ میشی عزیزم؟!
عشق من آماده برای رفتن به مهد کودک
( ادامه مطلب)
به نشستن تو جاهای دنج و مخفی شدن، خیلی علاقه داری و گاهی تو خونه گمت میکنیم!
؟!!!
این عکسها داغ داغ مال امروز صبحه
از این شمعها هم خودت عکس انداختی عزیزم آخ من به فدای این دیزاین و چیدمانت
الان که عکسها رو نگاه میکنم میبینم شما خییییییییییلی ماهرتر و بهتر از من عکاسی میکنی فداااااااااااااات شم من
=================================================
سه شنبه همکارام بصرف عصرونه اومدن خونمون شما هم خوابت میومد و اولش یه کوچولو بهانه گرفتی منم که سرم خیلی شلوغ بود بهت گفتم اگه بهانه بگیری از دستت ناراحت میشم ! خوابت میاد برو تو اتاقت درو ببند و نیا بیرون شما هم رفتی تو اتاقت ! الهی من فدات شم بعد از 10 دقیقه همکارم اومد دنبالت بهش گفته بودی نه مامانم اجازه نمیده از اتاقم بیام بیرون و بعدش هم همونجا رو تختت خوابیده بودی الههههههههههههی من فدات شم که اومدم بهت سر زدم دیدم تو خواب و بیداری هستی و مظلوووووووووم رو تختت دراز کشیدی کللللللللللللی بغلت کردم و بوسیدمت و قربون صدقه ت رفتم و بهت گفتم که خییییییییییییلی دوستت دارم و لامپ و خاموش کردم و شما هم دِبش گرفتی خوابیدی و تو اون همه سرو صدای ما اصلا بیدار نشدی وای چه لذت بخش بود اولین بار بود که خودت بدون بهانه و مرتب و منظم رفتی خوابیدیقربونت بشم ینی داری بزرگ میشی عزیزم؟ ینی میشه این وضعیت همینطور ادامه پیدا کنه؟!
راستی همون شب خونه عمو جون (بخاطر دهمین روز تولد مهدیار جون) هم دعوت بودیم اما چون من از قبل با همکارا هماهنگ کرده بودم و از طرفی هم شما خواب بودی نشد که بریم و شرمنده شون شدیم
دیشب هم دایی مسعود و زن دایی جون و بابا جون شب نشینی اومدن خونمون ، به عشق اونا بیدار موندی اما یه ساعت بعدش که خوابت گرفت دوباره به همون سبک رفتی تو اتاقت و خودت خوابیدی عزیزم
ترم جدید زبانت هم از یکشنبه شروع شد که بخاطر سردی هوا یکشنبه نبردمت کلاس و از دیروز رفتی
پ.ن:
واسه مهمونی همکارا به پیشنهاد و راهنمایی ِ ریحانه جون(دخترعموی عزیزم) با اعتماد بنفس وافر و برای اولین بار حلیم بادمجون و آش گوجه پختم که به نظر خودم خوب شده بود و مهمونا همه رو خوردن و کلی تعریف کردن حالا بعدش چی بگن و چه نمره ای بدن نمیدونم ! هَی وای مَن!
دستشون درد نکنه اینم هدایایی که واسم خریده بودن
بهت گفتم اینارو همکارا خریدن میگی: شکراً جزیلا !!!
بعداً نوشت:
الهه جون مامان روشای عزیز خواستن تا دستور پخت آش گوجه رو بزارم اینم اطاعت امر:
دستور پخت آش گوجه برای 12نفر: یک مشت لوبیا چیتی و نصف مشت نخود و یک پیمانه عدس پخته رو داخل قابلمه ریخته و آب اضافه میکنیم (بدلیل تقارن با این ایام از واحد اندازه گیری مشت استفاده مینماییم) سپس 6 تا گوجه فرنگی را ریز خرد کرده یا رنده میکنیم و همراه یک قاشق غذاخوری رب و مقداری سبزی معطر ( من سبزی قرمه سبزی ریختم) و نمک و فلفل به مواد اضافه میکنیم بعد در ظرف جدا پیاز داغ کرده (2تا پیاز بزرگ) و به آن زردچوبه هم میزنیم و میریزیم داخل قابلمه و میگذاریم کمی جا بیفتد ، حدود بیست دقیقه قبل از سرو کردن رشته آشی و آبغوره اضافه میکنیم و بعد از اینکه خب پخت و جا افتاد ، شعله را خاموش میکنیم و میذاریم 5 دقیقه به همان حالت بمونه و بعد سرو میکنیم . روی آش رو هم با نعنا داغ و پیاز داغ تزئین میکنیم. این آش اصلش بدون کشک و دوغه ولی خب سلیقه ای هستش و بعضیا با کشک هم سروش میکنن.یادتون نره چاشنی ِ اصلیش گوجه فرنگی و آبغوره ست
نوووووووووش جونتوووووووون