الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

الینا و پدر

1392/2/22 13:24
نویسنده : مامان
850 بازدید
اشتراک گذاری

دختر عزیزم بابا همیشه این جمله معروف رو به من یادآوری میکنه قلبمینویسم برای تو  تا ملکه ذهنت کنی که:

تقدیر،

تقویم انسانهای عادیست

 و تغییر،

تدبیر انسانهای عالی...!!!

قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

...خیلی خوشحالم که رابطه بسیار خوبی با بابا داریقلبو از همه مهمتر اینکه طی شب هر کاری داشته باشی (شیر بخوای یا آب یا بخوای بری توالت!!!)بابا رو صدا میزنی و با من کاری ندارینیشخند بابا هم با شنیدن صدای تو مث قرقی از جا میپره و سریع خواسته ت رو برآورده میکنه چشمکبغل

اینم چند تا عکس که وقتی کوچولو بودی تو اوج خواب از شما و بابا گرفتمنیشخند:

قهقههقهقههقهقهه

           " خیلی دوستون دارم عزیزان منبغلقلبقلبقلب"

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (46)

بابای ملیسا
22 اردیبهشت 92 13:41
با سلام . وبلاگ ملیسا جان با موضوع یه تیکه بهشت روی زمین به نام شیرخوارگاه آمنه به روز شد . خوشحال میشیم مراجعه کنید و با نظرات زیباتون ما رو دلشاد کنید . منتظر شما هستیم .
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
22 اردیبهشت 92 14:10
ببخشششششششششید؟!!!

حتی واسه شیر هم بابا رو صدا می زنن؟!!!



شوخی ...

ای خدا، قــرقی خیلی باحال بود

این عکس های عشقولانه ی پدر و دختری راسته ی کار روز پدر بود ...

آآآآخخخخخ...

اشتباه کردی الان گذاشتی ...

(ستاد ایجاد عذاب وجدان)




خفه نشی...مردم از خنده بابت اتویی که ازم گرفتی
قرقی که میگم اغراق نیستا واقعا همینطوره
ما جلو جلو میریم پیشواز شاید تا اونموقع سوژه جدید یافتیم (ستاد ضایع کننده مسئولین ستاد عذاب وجدان)
مادر کوثر
22 اردیبهشت 92 14:42


دقیقا مثله کوثر و باباییش

خیلی عکسا باحال بود بخصوص اون آخری

جمله بابایی هم عالی بود

شاد باشید و برقرار

جدا؟!!!پس شما هم راحتی مث من
آره شدیداً تو خواب عمیق بودند و شکار لحظه ها کردم
ممنون دوست عزززززززززززیززززززززم
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
22 اردیبهشت 92 14:48
نه پس...

شما فقط بلدی برف شادی بزنی و بپر بپر کنی ...




جااااااااااااان
کامنتهای جاهای دیگه رو هم مطالعه میفرمایین شما؟
میگم دم خواهرو نبینی کامنتو حذف کنه؟آخه نه اینکه سابقه داری تو حذف و سانسور کامنتها
مامان محمدرهام جون
22 اردیبهشت 92 14:53
آخیییییییییی چه عکسهای خوشگلی،ان شالله مهرتون همیشه پایدار وجاودان باشه وزندگیتون پراز عشق ومحبت

خوشگل که نیستن اما شکار لحظه هاستمررررررررسی دووووووست جووووووووووونم
بهاره مامان ونداد
22 اردیبهشت 92 15:54
ونداد هم همچنی ن عاشق پدر
من که راضیم تو چی مامانییییییییی
ولی خداییش پدرها از ما مهربون ترن نه
عکس ها هم همگی عالی مخصوصا دومی که حرف نداشت

راضی؟!!!معرکه ست دووووووووست جووووون مخصوصا کاربردش تو نصف شبا خیلی زیاده که تو راحت بخوابی و همسر...
من هم اکثر مواقع حس میکنم ایشون مهربونتره
مرسی عزیزم
فرزانه مامان آرین مهر
22 اردیبهشت 92 16:39
خیلی خیلی جالب بودند خدا هر دو عزیزتون را حفظ کنه

ممنون عزززززیزززززززم
سمانه مامان ستایش
23 اردیبهشت 92 0:58
چه جملۀ قشنگ و پرمحتوایی
عزززززیزمی الینا جونچه ناز خوابیده پیش بابایی
فکر کنم از اونجا که بیشترِ زحمتای الینا با باباش بوده و هست،در مورد شما بهشت زیر پای کاظم آقا باشه


مرسی سمانه جون
عجب؟پس اونقدر سختی دوران بارداری و زایمان طبیعی و ...و...و... همه فدای آب دادن نصف شب؟حالا دیگه بهشت رفت زیر پای کاظم آقا؟!!!
سمانه مامان ستایش
23 اردیبهشت 92 1:06
محبوبه جون بایدم از این رابطۀ گرم لذت ببری و غش کنی از خندهآفرینخدایی بیا به منم یاد بده چطوری رابطۀ ستایش و با باباش گرم گرم کنم جوری که فقط بابابشو صدا بزنه


اووووهوووم(محبوبه در حال صاف کردن صدا بابت سخنرانی):ببین دوست جون همه این موفقیتها نیازمند یک سلسله سیاست میباشد که اصولاً ذاتی است
آخه عزیزم...یاد دادن نمیخواد فقط کافیه خوابت سنگین باشه و مقداری هم تنبل جونی تشریف داشته باشی اون بچه طفل معصوم وقتی میبینه از مامان بخار در نمیاد خب باالطبع میره سراغ بابای بیچاره( و این بود راز موفقیت من)
سمانه مامان ستایش
23 اردیبهشت 92 1:09
نمیدونم نظرم ارسال شده یا نهفردا میام میبینم دوست جون
برای دوست خوبم و الیناجونش

بله دریافت شد و فیض بردیم از کامنتهای گهربار شما دوست باوفا مخصوصاً اون تغییر مکان بهشتحالا...دارم واست دووووووست جووونی


بابای روشا
23 اردیبهشت 92 1:18
زنده باشند هر دوتایی
عجب عشقیه عشق پدر و دختر !!!
من و شاهزاده هم چند تا از این عکس های شکارشده توسط مامان داریم
خیلی لحظات دوست داشتنی هستند

ممنون
واقعا زیباست و من همیشه از دیدن رابطهدوستانه و عاشقانه الینا و پدرش لذت میبرم
همیشه شاد باشید و خوشبخت کنار همسر و روشای دوست داشتنی

سمانه مامان ستایش
23 اردیبهشت 92 1:48
محبوبه جون خبری از بهار نداری؟خیلی دلواپس شونم

نه عزیزم...خبری ندارم...اتفاقا چند تا کامنت شوخی هم واسش فرستادم اما جوابی نداده...انشااله که مشغول شادی و زندگی و خوشبختی باشه...(اما با این کامنت شما من هم یه جورایی نگران شدم)
ღ منا مامان امیرسام ღ
23 اردیبهشت 92 2:59
عزززیزم.چقدر بامزه دختر بچه ها بیشتر با مامانهاشون رابطه نزدیک ندارند؟
امیرسام هم با باباش همینطوری بود اما الان.....
اون موقع ها منم اینطوری بودم

مونا جون ناراحت نباش کلاً اینجوریه که دخترا بابایی میشن و پسرا مامانی
یه دخمل به نام شمیم که بیاری تلافی این روزا درمیاد
مامی کوروش
23 اردیبهشت 92 8:35
چه عشقی میده به ادم عکس دوم ، انشا... همسر محترمت همیشه سلامت باشه و سه تایی باهم خوش و خرم باشید

مرسی از دعای قشنگت دوست خوب و نازنینم
ارغوان
23 اردیبهشت 92 10:12
عکس دوم خیلی قشنگ بود...پدر و دختر


مامان محیا جونی
23 اردیبهشت 92 10:26
خوش به حالتون مال ما که نوبتی میشه با وجود خواب سنگین من و تنبلی که دارم بابایش کم نمیاره ما رو روسفید میکنه

به بابای محیا بفرمایین یکم از خان داداشش یاد بگیره(طرح پز دادن به جاری محترم)
اشکال نداره عزیزم عوضش آقا احسان آشپزی میکنه
خاله ی امیرعلی
23 اردیبهشت 92 10:28
چ رابطه ی صمیمانه ای...
واقعا هم همینطوره؛ دخترا بابایی میشن و پسرا هم بیشتر مامانشونو دوست دارن تا باباشون..
یاد حرف امیرعلی افتادم چندوقت پیشا ب مامانش میگف مامان ی نی نی دختر بیار بابا با اون بازی کنه بعد تو هم با من بازی کن همش..

آره واقعا همینطوره عزیزم...من هم بیشتر بابایی بودم البته وقتی بزرگ میشن جا عوض میشه و دخترا به مامانشون گرایش پیدا میکنن و من منتظر اون روز هستم اااااااااای امیرعلی وروجک شیرین زبون
مطهره
23 اردیبهشت 92 11:12
آفرین پس همه چیزو انداختی گردن شوهری آره
بیام خودمو اخمالو کنم چقدر تو راحت طلبی بچه جون
من اینقده لغت اخمالو کردن دختریتو عاشق شدم که خدا میدونه

چه عکسای نابی شکار کردی

یه جورایی بله
راحت طلب؟من؟استغفراله
استفاده از این لغت البته با ذکر منبع بلا اشکال است
آره خودم هم خیلی دوسشون دارم
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
23 اردیبهشت 92 11:13
کامنت ها رو سانسور میکن، چون وبلاگ خودمه، اختیارشو دارم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
(ستاد ضایع ِ کردن ستاد ِ ضایع کننده ی ستاد عذاب وجدان)



میگم با این اوصاف شوما کلاً طرفدار حکومت استبدادی هستی و با آزادی بیان مشکل داری کاندیدای محترم (ستاد حاضرجوابی به کاندیداهای آینده)
مامان احسان
23 اردیبهشت 92 11:17
سلام عزیزم روز شما هم بخیر .خدا هر دوتا شونو سالیانه سال سالم و سلامت در کنار شما خانوم گل حفظ کنه دوستت دارم گلم و دیروز که نبودی دلم حسابی برات تنگ شده بود میبوسمت

وااااااااای مررررررسی معصومه عزیزم...خیلی دوست دارم دوست جووووون خودم
مريم مامان كيارش
23 اردیبهشت 92 11:32
خدا جفتشون رو برات نگه داره عزيزم


ممنون مریم عزیزم
مامان بنیتا
23 اردیبهشت 92 12:44
وایییییی خداااا عاشق اون عکسه شدم که دستشو انداخته دور گردن باباییش خیلی قشنگه
من که از ترس له شدن بچمو هیچوقت بغل باباش نمی خوابونم


مگه همسر غلت میزنن تو خواب؟
خانومي
23 اردیبهشت 92 13:20
عزيزم اين دختر تو از اون دختراي بابا ميشه ها.......
يعني باباييه شدييييييييييييييد

آؤه عزیزم از همین الان هم دختر باباییه
خاله زهرا
23 اردیبهشت 92 17:50
ای جاننننننننننننننم چ نــــــــــــــازه پیش منم بیا تولد داریم
نیلوفر
24 اردیبهشت 92 0:31
____█████____█████ ___██♥◊◊◊◊██_██◊◊◊◊♥██ _██♥◊◊___◊◊█_█◊◊___◊◊♥██ ██♥◊◊_____◊◊█◊◊_____◊◊♥██ ██♥◊◊______◊◊◊______.◊◊♥██ ██♥◊◊_______◊________◊◊♥██ _██♥◊◊______________◊◊♥██ __██♥◊◊___________◊◊♥██ ____██♥◊◊_______◊◊♥██ ______██♥◊◊__◊◊♥██ ________██♥◊◊ ___________██♥◊◊ _____________██♥◊◊ _______________██◊ خدا حفظش کنه ما آپیم خاله جونم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
24 اردیبهشت 92 1:55
عکس اول خییییلی نازه الهب دخملی چقدربامزه رفته توی بغل بابایی.
ایشالا همیشه شادوسلامت وخوشبخت کنارهم باشید

ممنون دوست خوب و مهربووووووونم
مامان احسان
24 اردیبهشت 92 8:49
سلام عزیزم صبح زیبای بهلریت بخیر امیدوارم امروز بهترینهارو تجربه کنی


سلاااااااااااااااااااام به معصومه بهترینم


مامي كيانا
24 اردیبهشت 92 9:50
واي كه چه عكسهاي عاشقانه اي
عشق پدر و دختر رو همه باور دارن تو اين عكسها حتي اگه چيزي هم نمينوشتيد همه احساسات قابل درك بود
سلامت باشيد
ولي وقتي خوندم قرقي كلي خنديدم واي كه چقدر لذت ميبريم وقتي بچه ها از پدرشون ميخوان براشون كاري انجام بده من كه كلي بال درميارم باباهام كه عمرا بتونن نــــه بيارن

واقعا همینطوره که شما میگین...
واقعا لذت بخشه
تا ابددونفره
24 اردیبهشت 92 10:39
سلام واقعا جمله زیبایی بود.عکسها هم خیلی خوشگلن خدا حفظشون کنه برات عزیزم

ممنون عزززززززیزم
مادر کوثر
24 اردیبهشت 92 12:45


عزیزمممممممممممممممم

فدای نظرت محبوبههههههههههههه جون



آها اون نظر...
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
24 اردیبهشت 92 13:11
تقدیر،

تقویم انسانهای عادیست

و تغییر،

تدبیر انسانهای عالی...!!!





woooooooooooooow fantastic
عجب جمله ی تکان دهنده و آموزنده ای
از کجا آوردیش کلککارت درسته دوست جون
ندا
24 اردیبهشت 92 15:00
واقعا عکساش ادم تحت تاثیر قرار میده عشق پدرو دختر من که عاشق بابامم

من هم عاشق باباتم نداجون
مامان احسان
24 اردیبهشت 92 15:27
سلام گلم با همه این حرفها نگرانت شدم حتما بهم بگو چی شده من هم حتما دعا میکنم گلم دوستت دارم مهربونم همزبونم


مامان آرسام
24 اردیبهشت 92 19:54
تو عکس دومی چه با مزه همدیگرو بغل کردن
همیشه کنار هم شاد و خوش باشید

ممنون عزیزم
الی مامی آراد
25 اردیبهشت 92 17:54
الهی چه خوشگل با هم دیگه میخوابن


سمانه مامان ستایش
26 اردیبهشت 92 2:17
محبوبه جون اون راهنماییات به دردم نخورد.فکر کنم در مورد من کارساز نیستن
اون تغییر مکان بهشت هم حسودی نوشت بود
چییییی داری واسم
بی صبرانه منتظرشم

عزززززززززیزم پس شما کماکان باید یه مامان نمونه باقی بمونیحالا بزار فکرامو بکنم شاید راه حل دیگه ای هم باشه
خوووووووشم میاد اعتراف میکنی عزیزم
زمانی واست دارم که انتظارشو نداری
مامان جوجه طلا
26 اردیبهشت 92 17:18
هزار مشالله به این دختر ناز کلی از عکس بابا و دختر لذت بردم .خیلی حس قشنگیه.

خوشحالم از آشنایتون.

ممنون و همچنین
مامی امیرین
28 اردیبهشت 92 12:17
خدا هر دو رو برات حفظ کنه.

ممنون دوست جون
مهسا مامان کیارش
28 اردیبهشت 92 16:06
چه عکسای خوشجلی ببوسش الیناجون رو

چشم دوستم مرررررررسی
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
29 اردیبهشت 92 2:28
ای جان چه با مزه بغل بابایی خوابش برده.
خدا 3تاتونو در کنار هم حفظ کنه.
فقط یه لطفی کن بعدا نوشت بذار برامون بدونیم چه جوری این پدر انقدر زحمت کش شدن و این دخمل انقدر وابسته و این مادر انقدر فعال؟؟؟؟؟؟؟؟

ممنون عزیزم
البته الهه جون راز موفقیتم رو تو کامنتها واسه سمانه جون توضیح دادم میتونی مطالعه کنی عزیزم
زهره جون
31 اردیبهشت 92 8:51
خونه عشقتون همیشه گرم و برقرار باشه انشاالله ..
تو خونتون احیانا عکس پدر و دختری نداری؟ یا عکسی که الینا بغل باباش باشه ؟

ممنون زهره عزیزمدارم...چطور مگه عزیزم؟!!!
مامان نیروانا
31 اردیبهشت 92 10:55
خدا حفظشون کنه،
انگار خاصیت باباهای خراسانی اینه که اینجور ورِ دل دخترجونشون بخوابن. منم از این عکسای بابایی دختری زیاد دارم و خیلی شیرینن برام. هر دوشون معصومن نه!؟


ممنون عزیزم...باباهای خراسانی؟یعنی میگی جاهای دیگه اینجوری نیست؟همسر شمام خراسانی هستن؟
واقعا همینطوره و هر دو معصوم و دوست داشتنی هستند با یک عشق پاک و خالص
زهره جون
31 اردیبهشت 92 13:16
محبوبه جان چیزی در مورد فنگ شویی شنیدی ؟؟؟
بر اساس فنگ شویی اگه شما تابلویی از پدر و دختر داری یا تابلویی که توش دخترت به شوهرت تکیه داده باشه یا تو بغلش باشه و این تابلو رو دیوار نصب باشه یا رو میز یا هر جایی به غیر از البوم باشه و در معرض دید باشه این پستت اثر همون تابلو هست ! یعنی هستی این پیامو از تابلو گرفته و محقق کرده ..

چه تفاهمی زهره جون من هم به مقوله فنگ شویی خیلی علاقمندم اما حقیقتا در این مورد که اشاره کردی چیزی نمیدونستم...راستش عکس اینجوری که میگی تو آلبوم دارم اما رو دیوار نه اما تا دلت بخواد از خودم و همسری دارم
مامان آروین
1 خرداد 92 21:46
خدا براتون 2 تاشونو نگهش داره و حافظشون باشه
واقعا که دختر عشق باباست .


ممنونم دوست خوبم آروین تپلی رو ببوسید
انسیه
4 خرداد 92 12:07
چه عکسایی بانمکی شدن خداحفظشون کنه واست

مرسی انسیه جون
انسیه
4 خرداد 92 12:07
من عاشق شیرین زبونی های دخترتم

ممنون عزیزم