شاه شطرنج
منزل باباجون در حال اجرای کنسرت
در فکر ، درفکر ِ تو بودم که یکی حلقه به در زد ، یکی حلقه به در زد/ گفتم ، گفتم صنما ، قبله نما ، بلکه تو باشی تو باشی تو باشی
(باباجون آهنگهای مرحوم خانم مرضیه رو خیلی دوست داره و به شما یاد داده)
خانم خواننده در حال ابراز احساسات به طرفدارانشون
کجا تشریف میبرین؟! لطفا یه ژست جانانه بگیرین واسه چاپ روی مجلات
خانم خواننده : بفرمایین اینم ژست ِ جانانه
(قربونت بشم جانان ِ من)
===========================================================
تو مهدتون کلاس آموزش شطرنج گذاشتن. من و بابا فکر کردیم که زوده واست ، برای همین ثبت نامت نکردیم . روز بعد با پافشاری گفتی چون ماهان میره کلاس شطرنج ، منم میخوام برم و این شد که ثبت نامت کردیم
خونه باباجون اینا ، بهشون دستور دادی که آب بیارن واست ،
باباجون گفته خودت برو بخور!
در جواب گفتی : باباجون ! مگه نمیدونی من پادشاهم؟! پادشاه تو شطرنج تنبله ، فقط یک خونه میره جلو !!!
-
پیرو آموزش زبان ترکی از سوی باباجونِ مهربون به شما ، چند وقتیه میگی : چاغالَه ، قورباغَه لَه ، گَلِنگ گِدَی اوینَماغَه (ترجمه: بچه ها ، قورباغه ها ، بیاین بریم بازی کنیم )
(ادامه مطلب)
و اما نقاشیهای منتخب این پست :
سپاس از همراهی تون
شاد باشید و پاینده
پ.ن:
یکی از فرق های انسان با خدا این است که انسان تمام خوبیها را با یک بدی فراموش می کند ولی خدا تمام بدی ها را با یک خوبی فراموش میکند...
آرامش سهم قلبی است که در تصرف خداست