چهارشنبه سوری و تبریک سال نو
چهارشنبه سوری طبق روال هر سال رفتیم خونه رضی زن عموی من و دورهم یه آش خوشمزه خوردیمو بعدش هم بساط آتیش بازی رو در یک جمع تقریبا زیاد و بسیار صمیمی جلوی خونه شون براه کردیم و شب خوبی رو هم در کنار هم گذروندیم
امسال بدلیل فوت مادرجون مهری ِ عزیز عید نداریم اما وقتی اونهمه ذوق و شوق تو دختر خوشگلم و میبینم اصلا دلم نمیاد که بزنم تو ذوقت برای همین واست خرید عید کردم و هفت سین هم بخاطر دل کوچولو و مهربونت میچینم ضمناً عمو احسان اینا چند روزیه رفتن تهران مسافرت احتمالا اگه خدا بخواد ماهم روز دوم عید بهشون ملحق می شیم
اینم ست ِ بهاره ی الینای دوست داشتنی ِ من یه ساعت ناز با بندک سرخابی هم هست که تو این عکس جا افتاده
امسال گیر دادی به رنگ کالباسی (!) هر جا میریم مدام میگی برای من لباسهای کالباسی بخرید تا ست ِ کالباسی شم اگه به دلت نباشه میگی اینکه کالباسی نیست این سوسیسی یه
*************************************************************************
سال93 هم با تمام اتفاقات تلخ و شیرینش در حال اتمامه و برگی دیگه از دفتر زندگیمون رقم خورد به روزهایی که گذشت فکر میکنم ، خداروشکر راضی هستم ، بجز فوت مادرشوهرم عزیزم و بیماری ِ ده روزه خودم و یه دعوای جنجالی با همسر، بقیه اتفاقات خوب بود اگر هم هرازگاهی بحث و دعوایی بود مقطعی بود مث ابر بهار میومد و میرفت خدا رو شکر دختر نازم امسال نسبت به سالهای قبل کمتر بیمار شد و حساسیتش زیاد اوت نکرد
آرزو میکنم سال ِ در پیش برای همه سال رسیدن به آرزوها و رویاهای شیرین باشه سالی سرشار از سلامتی و آرامش و جیب ِ پرپول باشه
پیشاپیش سال 1394 بر همه شما دوستان عزیزم مبارک باد