الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

اتمام امتحانات مامان و بابا

1391/11/5 13:17
نویسنده : مامان
533 بازدید
اشتراک گذاری

 دیروز به محض اتمام امتحانات و درواقع اتمام استرسها و خفقان های من و بابایی !روز آغاز گشت و گذار و تفریح بووووووود هورا

از ساعت2/5که از سرکار برگشتم خونه تا ساعت 5بی وقفه و بدون حتی لحظه ای توقف با هم کلی بازی کردیم و خوش گذروندیم ،بادبادک درست کردیم و تو خونه کلی دنبال هم دویدیم و فضای خونه پر بود از صدای قهقهه مادر و دختری که عاشقانه همو دوست دارن و از بودن باهم لذت میبرن

بعد سریع آماده شدیم و با مادرجون و زن دایی جون و نادیا جون و جوجه هاش رفتیم دیدن نی نی کوچولوی ندای عزیزم و شما کلی از دیدنش خوشحال شده بودی و بهش محبت میکردی و نازش میدادی عزیز دل من

ریحانه جون و شهراد هم اونجا بودن و حسابی جمع نوه های حاج عمورضا جمع بود

اینم الینا و نوه های حاج آقا(فاطمه-مریم کوچولو-شهریار-شهراد و علی جون)

شهراد و شهریار دو پسرخاله فوق العاده بانمک و مهربون ، خیلی جالب بود شهریار وروجک از فاطمه عروسک میگرفت و سریع میدادش به شهراد شهراد گوگولی هم مدام بهمون لبخند میزد و دستاشو باز میکرد که بغلش کنیم بغل   خدا همه بچه هارو در پناه خودش حفظ کنه آمینقلب

 

بعدش بابا اومد دنبالمون و رفتیم خونه دایی علی و شام هم اونجا موندیم و شما کلی با ماندانا جون خوش گذروندی عزیزمقلب و آخرش از بس خسته بودی که بزور چشاتو باز نگه میداشتی و با مظلومیت گفتی مامان بریم خونمون خوابم میادخمیازهو به محض اینکه نشستیم تو ماشین غرق خواب شدی عزیزم

شب بخیر دختر مهربون و همدم منماچقلب

 

پ.ن:  از همسر مهربانم بابت همراهی من در شرایط استرس زای امتحانات(البته بخاطر موافقت نکردن درخواست مرخصی از سوی مدیر) و اینکه  علیرغم نگرانی خود مدام به من دلداری میداد و به سختی با یک دست شکسته تو جاده رانندگی کرد و من و به امتحاناتم رسوند تشکر ویژه میکنمقلب

پ.ن2:از خانواده خوبم که روزهای امتحان حسابی هوای مارو داشتن و با نگهداری از الینا مارو شرمنده میکنن و همیشه یار و یاور ما هستن تشکر بسیار ویژه میکنمقلب

عاشقتونم و خیلی دوستون دارمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

انسیه
4 بهمن 91 16:30
سلام خوشبحالت امتحانات تموم شدن من یکشنبه هواواقلیم دارم دیگه تموم


تا چشم رو هم بزاری تمومه عزیزم
انسیه
4 بهمن 91 16:31
چه دختر شیرین زبونی داری جیگر خاله است


لطف داری خاله جون
انسیه
4 بهمن 91 16:32
ماشاالله به این نوه ها به هم دعواشون نمیشه راستی لینکم کردی


دعوا نه اما کل کل گاهی...بچه ان دیگه...آره عزیزم خیلی وقته
محبوبه
5 بهمن 91 12:36
ممنون عزیزم.
ممنون از تبریکت.
بودن تمام دوستان گلم امروز در کنارم نعمتیه.
باش همیشه


خواهش میکنم.تولدت مبارک دختر بهمنی عزیز
مامان روژینا
9 بهمن 91 16:56
به به همیشه به گردش عزیزم ایشاا... همیشه به خوش بگذره محبوبه جون چقدر خوبه که این همه بچه اطرافتونه و دخملی می تونه باهاشون بازی کنه

مرسی بهارجون.آره خیلی خوبه اما الینا از بس قاطیه بزرگترا بوده خیلی با بچه ها اخت نمیشه.فقط نی نی کوچولوهارو خیلی دوست داره