الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

روز میلادت

  چه لطیف است حس آغازی دوباره و چه  زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس و چه اندازه عجیب است           روز ابتدایی بودن              و چه اندازه شیرین است امروز...                    روز میلاد تو. روز تو روزی كه تو آغاز شدی!!! ****پاره تنم ، روز میلادت مبارك** *  ...
4 مرداد 1393

جشن پایان سال تحصیلی مهدکودک

شنبه جشن پایان سال تحصیلی تون تو تالار حافظ برگزار شد.برنامه از ساعت 4/5 شروع میشد تا 7/5. واسه سن شما طولانی بود و آخراش خسته شده بودین. اما در مجموع خوب بود و از پس اجرای همشون خیلی خوب براومدین و ما خیلی لذت بردیم. کلاس شما سه تا اجرا داشت ( شعر گل گل گل اومد و کبوتر ناز من و در انتها هم دعای شکر ) که خیلی خوب و محکم و باصدای بلند اجرا کردی عزیزم از دیدنت روی صحنه و حضور در فعالیتهای گروهی و اجتماعی واقعا لذت بردم دست ِ خانوم مربیتون هم درد نکنه چون واقعا هماهنگ کردن بچه ها تو این سن کار سختیه این عکس قبل از مراسمه که رفتیم عیادت مادرجون مهری البته چون محیط بیمارستان تمییز نیست شما رو نمی برم اونجا و انروز استثناء بود بعدش ...
1 خرداد 1393
5648 17 68 ادامه مطلب

به دنیا خوش آمدی

- مامان ! پس چرا کلاس زبانمون تشریف(!!!) نمیشه ؟! - مامان ! میشه لطفاً  امروز دو بار سی دی ببینم ؟! قول میدم فرداشون که اومد بهش بگم فقط یه بار میبینم ! - مامان ! ممنونم که برای من غذا درست میکنی... ممنونم مامان ِ مهربونم - مامان ! من کارتون لاک پشت نینجا نیگا نمیکنم ! اون مال ِ آقا یا ست ! - مامان ! امسال واسه من تولد زنبوری بگیریا خب ؟! چقدر مونده بهار بره خونشون و تولد ِ من بیاد؟! آخه من مرداد به دنیا خوش اومدم ! پ.ن: دوست خوب داشتن نعمت است... و من اینجا  مفتخر به داشتن دوستان خوبی شده ام که بودنشان همیشه مایه آرامش و پشت گرمی ام بوده دوست مهربان و همیشه ...
30 ارديبهشت 1393
1165 16 33 ادامه مطلب

کوتاهی مو و روز پدر

سلام به دوستان عزیزم سلام به دختر نازنینم از اونجاییکه موهات خیلی زود چرب میشه قید بلند کردنشون رو زدیم و روز یکشنبه(21/2/93) رفتیم موهاتو کوتاه کردیم با چهره جدید الینا در ادامه مطلب با ما باشید البته از بس وول خوردی بنده خدا آرایشگره نتونست چتری هاتو خوب کوتاه کنه و یه خورده کج شدن اما اشکالی نداره زود بلند میشه دوباره دوشنبه شب به مناسبت روز پدر باباجون و دایی مسعود اینا رو بعد مدتها دعوت کردیم خونمون قیمه بادمجون پختم که خیلی جالب نشده بود و آبکی شده بود دسر ژله بستنی چهار رنگ درست کردم چون از همون ژله هایی که تو خونه داشتیم استفاده کردم رنگاش خیلی نزدیک بهم بود خلاصه که بقول معر...
27 ارديبهشت 1393

پدرم

 نیم ساعتی است که خیره به مانیتور نشسته ام ، اشک میریزم و مینویسم از پدرم... پدری که همیشه برایم اسطوره است... پرید ! همه اش پرید! گویا نمی بایست که ثبت میشدند ... می بایست  همانطور ناب و مقدس بماند ...هر چه هست باید بماند در دل 4 نفرمان (پدرم و من و دو برادرم )که چه ها که برای ما نکرد پدرم...چه از خودگذشتگی ها ...چه روزها و شبها... روزت مبارک پدرم =================================================== دیروز الینا هم با شعری که تو مهد بهشون یاد دادن حسااااااااابی باباشو سورپرایزو خوشحال کرد باباي خوب و نازم من با تو سرفرازم تو نعمت خدايي دايم به فكر مايي همسر مهربونم بهت تبریک میگم که یه بابای خوب و مهربو...
22 ارديبهشت 1393

مادر

اتفا قهایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی میمانند مثل حسرت یک بار دیگر بوسیدن دستان مادر  ... . . . روز مادر مبارک... ...
31 فروردين 1393

دوره دایی ها 92/12/22

سلام به دوستان عزیزم میدونم این روزها سر همتون شلوغه و حسابی در تکاپوی مقدمات عید هستین واقعا چقدر لذت بخش و شیرینه برای همتون سالی خوش همراه با سلااااااااامتی و آراااااااااامش و پوووووول ( )  آرزو میکنم سلام به دختر نازنینم قربونت برم من که روز به روز خانوم تر و شیرین تر و عسل تر میشی و هر روز باعث ترشح بزاق من بابت بلعیدن درسته خودت میشی دوره دایی ها این ماه نوبت ما بود که بخاطر کارهای پایان نامه من و مشغله های بسیار زیاد کاری با تاخیر پنجشنبه شب برگزار شد چون خونه خودمون بود و سرگرم پذیرایی بودیم خیلی نتونستم عکس بگیرم بعد از شام هم بیشتر فیلم گرفتم تا یادگاری بمونه و اما بگم از حاشیه ها اول اینکه برخلاف ه...
27 اسفند 1392