بشین سرِ جات !
فصل سرد ِ امسال واسه ما انگار طلسم شده !
80% به بیماری دخترم و حساسیت و سرفه و دکتر و شب بیداری و غصه گذشت !
هر چی میخوام ننویسم که باز هم مریضی ، نمیشه !!!
باز هم مریض شدی دخترم !
بدنت خیلی ضعیف و حساس شده با کوچکترین محرکی دوباره حساسیتت اوت میکنه !
دیشب خیلی گریه کردی از درد گوش !
دلم ریش ریش شد !
دلم میخواد بترکه !
هیچی بهم نمیچسبه !
هیچی خوشحالم نمیکنه !
...
دیشب با ناله به پزشک معتمد بانک میگم : دکتـــــــــــــــــــــــر ! خسته شدم ! بس که دلبندم زجر کشید خسته شدم ! چه کنم که مریض نشه ؟!
با خونسردی -رو به همسر با اشاره به اینکه گوشهاتو بگیر - گفت: هیچی ! نرو سر ِ کار ! بشین خونه مراقب دلبندت باش !
سکوت حکمفرما شد...
پدر نگاهش رو از من دزدید و به زمین خیره شد
من موندم و
تو
و دکتر
و صدای نفسهای عمیق و خَش دارت ...
...
===========================================
پ.ن:
دوست عزیز و همیشه همراهم ، تولد دخترک پری رویت رو با آرزوی تحقق زیباترین رویاهایش تبریک میگویم