الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

الینا افتخار مامان

1391/12/16 13:26
نویسنده : مامان
526 بازدید
اشتراک گذاری

روزهای آخر ساله و علاوه بر کارهای خونه تو اداره هم کلی کار داریم.چند شب پیش ساعت 7شب از بانک تماس گرفتند که بیا مدیر استان یه سری آمار و اطلاعات لازم دارن . شما هم گیر دادی که منم میام باهاتبازندهبابا من و شما رو رسوند بانک و خودش از فرط خستگی همونجا تو ماشین جلوی در بانک صندلی ماشین رو خوابونده بود و خوابیده بودمنتظر

وقتی آمارهارو واسه مدیر آماده کردم و بردم اتاقش ، از بس با صدای بلند و هیجانی با همکارا صحبت کردی که مدیر صداتو شنید و گفت بگو بیاد داخلمتفکر قربونت بشم من که وقتی اومدی داخل با صدای بلند و رسا سلام دادیبغلو گفتی خسته نباشیدقلب آقای مدیر چند تا سوال ازت پرسید و شما خیلی مودبانه و شیرین جوابشون رو دادی وقتی پرسید اسمت چیه خیلی خوشگل و ناز گفتی من الینا هستم الینا صابریماچقلب پرسیدن چند سالته؟ شما گفتی دو سال و ایم چشمک(منظورت دو سال و نیم بود) بعد شما پرسیدی : شما چند سالته؟قهقههایشون هم خندید و گفت یه 60سالی دارمخنده(البته بیشتر از 40رو ندارن ایشونلبخند)مشخص بود که ایشون خیلی ازت خوششون اومده و با لبخند یه لیوان تبلیغاتی و یه دفترچه و چند تا شکلات بهت هدیه دادن و شما وقتی اونارو گرفتی با هیجان و مهربونی گفتی:خیییییییییییییلی ممنونممژه و موقع خداحافظی هم گفتی: شبتون بخیر...بعداً میبینمتونبای بایخنده

و من بسیار خوشحال بودم و کلی افتخار کردم که چه دختر مودب و فهمیده ای دارم بغلقلبقلبقلب

لیوانه قهوه ای هستش وقتی توش آب جوش یا چایی میریزی به تدریج ساختمون و آرم بانک ظاهر میشه روش که شما کلی ذوق میکردی و چند بار پرو خالیش کردی:

: 

رفع اتهام نوشت: دوستان مدیونید اگه فکر کنید که عکس آخر تبلیغاته ها!!!!نیشخند

و اما..........

تو که از گل بهتری اینقدر ناز و مودب و حرف گوش کن هستی چرا وقتی میریم حموم تا نوبت به شستشوی موهات میرسه اینقدر دادو بیداد راه میندازی و گریه میکنی؟کلافه بخاطر همین یه کتاب در مورد حموم واست خریدیم که تا شعرهاشو خوندی با هیجان میگفتی بریم حموم اما رفتن به حموم همانا و داد و بیداد موقع شامپو زدن همااااااااناسترس

              

داشتی پشت جلد کتاب داستانتو نگاه میکردی عکس چند تا کتاب که زندگی پیامبران و امامان بود رو دیدی پرسیدی: مامان اینا چرا چشم و دماغ و دهن ندارنسوال گفتم مامانی اینا پیامبر و امامن و از بس آدمای خوبی بودن صورتشون نورانی هستش... شما هم با کلی علامت سوال تو ذهنت یه نگاه عاقل اندر سفیه به من انداختیابله

راستی..........

دیروز مادرجون واست پفک خریده و بهت داده بخوری شما بهش گفتی:مادرجون مگه نمیدونی پفک ضرر داره؟و فقط دو تا خوردیبغلوقتی اومدم خونه بهم گفتی : مامان مادرجون به من پفک داد نخوردم دادم به مورچه ها و گفتم مورچه کوچولو پفک خیلی ضرر دارهبغل

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

خانومي
16 اسفند 91 13:37
وااااااااااااااي...چقدر شيرين زبونه ...خدااااااااا...فداش بشم من....يعني تو مينويسي دل من آب ميشه...يعني اگه همچين بچه اي داشته باشم خودم درسته ميخورمش...........
راستي ببينم شما كارمند بانكي يعني؟ نفهميدم شغلت چيه؟
ميگم بچه دو سال و نيمه اينقدر فهميدست؟؟؟ وااااااي خداكنه بچه منم اينجوري باشه اونوقت چندتا بچه ميارم...

مرسی دوست جون...انشاله خدا یه نی نی ناز شیرین زبون تپل مپل بهت میده عزیزم...حالا همین یه دونه رو بزرگ کن بقیه پیشکش
خانومي
16 اسفند 91 13:38
راستي عجب ليوان باحاليه.....نديده بودم...
خوشمان امد...منم بودم ده بار توش اب ميريختم و خاليش ميكردم...سرگرميه خوبيه

قابلی نداره عزیزم
خانومي
16 اسفند 91 13:45
اي بابا...پس وضع تو خيلي خوبه عزيزم...كارمند بانك بودن براي خانومها سختيش زياده و راستش من هيچوقت دوست نداشتم همچين كاري داشته باشم چون واقعا سخته اما حتما ديگه عادت كردي... اما در عوض مزاياش خيلي واسه يه خانوم عاليه.......ديگه الينا خانوم غم نداره كه......

مزایاش واسه رسمیهاست...کو تا ما رسمی شیم عزیزم
سمانه مامان ستایش
16 اسفند 91 13:47
محبوبه جون شما هم مدیونی فکر کنی ما فکر کردیم تبلیغ بانکتونو کردی با لیوانهولی لیوان جالبیه
ااای جوووونم الینای شیرین زبونو مودب خودمی خالهمحبوبه جون فکر کنم یه چندبار دیگه ببریش بانک،مدیر یه افزایش حقوق توپ برات بزنه با زبون الیناجون
وااای از حمام نگو که ستایش هم نمیذاره موهاشو بشورم کلی جیغ و گریه راه میندازه
اون خوشگل بلبل زبون منو ببوس

تبلیغ نبود که!!!بود؟!!!!!
واااااااای افزایش حقوق خدا از زبونت بشنوه
چیکار کنیم با اینا که گریه نکنن سمانه جون؟
ممنون عزیزم شما هم اون تپل شیرین زبون نازمو ببوس
خانومي
16 اسفند 91 13:59
راستي يه سوال...امسال 30 ام كه سال تحويله بانكها تعطيله يا بازه؟؟؟؟ سال تحويل 2 ظهره...يعني ميخواي بانك باشي سال تحويل؟

اکثر بانکها کشیک دارن...نه عزیزم خونه هستیم کنار خانواده
بهاره مامان ونداد
16 اسفند 91 14:54
من عاشق تو شدم مودب خیلی بامزه حرف میزنی ونداد هم تو حموم خوبه فقط وقتی نوبت شامپو میرسه

لطف داری خاله جونوای امان از این وروجکا
مهسا مامان کیارش
16 اسفند 91 20:30
الینا صابری جونم عاشقتم شیرین زبون دوست داشتنی

مررررررررررررررسی خاله مهسای مهربون
بووووووووووووس برای کیارش جیگرطلا
الهه(مامان یاسان)
16 اسفند 91 21:33
سلام خانمی من تازه با وبلاگ شما آشنا شدم ولی چه جالب شما بجنورد زندگی میکنید؟؟؟؟ بابا مامان منم اسفراینی هستند حتما میدونید کجاست؟اگه با تبادل لینک موافق هستید توی وبلاگم خبرم کنید راستی یه سوال شما کرمانج زبانید

سلام عزیزم.به خونه مجازی ما خوش اومدین.البته که میدونم کجاست کلی رفتیم اونجا تفریح خیلی باصفاست
نه عزیزم کرمانج نیستم اما بهشون ارادت دارم
بابای روشا
17 اسفند 91 0:29
به به چه پرنسس با ادب و شیرینی هستی شما الینا خانوم باید هم مامان بهتون افتخار کنه آفرین به شما راستی مامان روشا هم یه جورایی همشغل مامان شماست . مامان روشا هم کارمند صرافی بانک پارسیان هستش. امان از این بانکی ها و حسابدارا که کاراشون نه تمومی داره نه وقت میشناسه اونم کی آخر سال...


ممنون عموی مهربون بگووووووووووو چرا مامانم اینقدر به مامان روشاجون ارادت داره نگوووووو یه جورایی همکارن
بابای روشا
17 اسفند 91 0:30
آفرین بر تو دختر گل که پفک نمیخوری
ما هم این جور تنقلات مضر رو برای شما ممنوع میکنیم

ممنون عموجون...البته به شرطی که خودتون هم یواشکی نخوریدها
مادر کوثر
17 اسفند 91 1:17


عزیزم
ماشالله به این دخمل مودب و باهوش
شکلات نوش جان
لیوان مبارک
تبلیغ هم دیدیم
کوثر هم از شستن موهاش بدش میومد
ولی چند وقتیه دستاشو میذاره رو چمش و من کم کم آب میریزم روی سرش و صلوات میفرستیم و به خیر و خوشی سرش شسته میشه



ممنون خاله...هدف تبلیغ نبود ولی(چون بانک ما که نیاز به تبلیغ نداره) وای نمیدونی چه بساطی داریم موقع شستن موهاش

مامان بنیتا
17 اسفند 91 3:01
واقعا بهت حق می دم محبوبه جان که بگی الینا باعث افتخارته خب معلومه دختر به این گلی و خانومی کجا پیدا می شه آخه
آفرین خاله که می دونی پفک چیز خوبی نیست و نمی خوری من با این سنم باید ازتو خجالت بکشم که اینقدر پفک دوست دارم
یه عالمه بوووووووس برای الینای ناز و مهربون و مودب

ممنون گل ناز جونالبته همه بچه ها افتخار ما مامان و باباها هستن بابای الینا هم شدیدا عاشق پفکه و میخره و یواشکی دور از چشم الینا میخوره
بوووووووووس برای بنیتای بی همتای ناز
الهه(مامان یاسان)
17 اسفند 91 11:24
سلام خانمی مرسی گلم منم با افتخار لینکتون کردم راستی اگه وبلاگ یاسان رو خونده باشی میفهمی که ما اسفراین زندگی نمیکنیم بابا مامانم 30 ساله که اصفهان هستند ما هم اصفهان زندگی میکنیم از آشنایی با شما خیلی خوشحالم راستی یه سوال مگه میشه بجنوردی باشید ولی کرمانجی بلد نباشید

میام وبتون
مامي كيانا
17 اسفند 91 11:45
سلام محبوبه جان به رسم ادب اومدم به وبلاگتون و يك نگاه اجمالي كردم تا تونستم از خاطرات شيرين شما با الينا جان لذت بردم انشاله هميشه شاد و خرم باشيد من هم شما رو با اجازه لينكيدم تابيشتر همو ببينيم الينا جون مودب رو هم از طرف ببوسيد يه عالمه

ممنونم عزیزم.باعث افتخاره.ممنون شما هم کیانای ناز رو ببوسیدش
مامان محمدرهام جون
17 اسفند 91 18:01
والا منم بهت افتخار کردم الینا جون مامانت دیگه چه حسی داشته به به یعنی حظی بردم اساســـــــــــــــــــــــــیمیگم محبوبه جون یه وام برای ما ردیف کن خواهر(مدیونی اگه فکر کنی سوء استفاده کردم هههههههههه)الهی قربونت برم که دقیقا عین محمدرهام از این حرکت بیزاری ولی خدا رو شکر جدیدا خیلی بهتر شده روشم رو توی کامنت بعدی میزارم شاید موثر بودخلاصه که بدجوری عاشقت شدم ودوست دارم از نزدیک ببینمت وحسابی بچلونمت .

ممنون خاله جونخواهش میکنم در خدمتیم عزیزمممنون خاله مهربون که اینقدر واسه ما وقت میذاری ماهم دوست داریم با شما از نزدیک آشنا شیم
مامان محمدرهام جون
17 اسفند 91 18:05
سال گذشته میخواستم عکس محمدرهام وپدر وپدرجونو بدم بزنن روی این لیوان جادوییها وقت نکردم امیدوارم امسال آرزوم محقق شهمبارکت باشه خاتون شیرین سخنوامااااااااااا روش من:

بهش میگم این یه بازیه وبا هیجان وجیغ میگم چشماتو ببند..........چشماتو ببند الان بارون شدید میاد وبعدشم سریع آب رو از صورتش پس میزنم وبه خودشم میگم دست بکش توی صورتت وتو نباید برای این بازی گریه کنی چون دیگه بزرگ شدی بعدم که دست میکشه توی صورتش میبوسمش وقربون صدقه اش میرم در حدیکه وقتی باباش از حمام میاد بیرون بهش میگه بابایی تمیز شدی ،گشنگ شدی

فکر کن بعد از هربار آب ریختن ودوش گپرفتن من بیچاره چه مراسماتی دارم با این فسقلی ولی خدا روشکر گریه هاش به نق ونوق تبدیل شده ومن راضیم .

مرسی دوستم از راهنماییت باید امتحان کنم ببینم جواب میده یا نه؟
لیلی مامان یونا
18 اسفند 91 2:56
سلام خانومی ممنونم که به من و یونا سر زدید و ممنونم از لینکتون ما هم شما رو اضافه کردیم ماشالله به الینا خانم با ادب به امید دیدار

سلام عزیزم.خواهش میکنم باعث افتخاره...به امید دیدار و دوستی پایدار
مامان احسان
19 اسفند 91 9:06
سلام محبوبه جون خوبی گلم الینای نازم خوبه من هم تازه کارهامو شروع کردم البته این دوروز منظورم 5 شنبه و جمعه است که به لطف برف شوهر محترممون رو نیز خونه نشین کرد و کلی کمکم کرد اتاقها و پذیرایی رو تمیز کردیم پرده ها رو هم شستیم آشپزخونه و حمام و دستشویی مونده .

سلام معصومه نازنینمخب مبارکه شروع کردی کارهاتو و تقریبا نصفشو انجام دادی...موفق باشی عزیزم...بوووووووووووس برای خواهر گلم و احسان نازم
مامان محمد فاضل
19 اسفند 91 10:55
ما که فهمیدیم اصلا تبلیغاتی نبود موفق باشی خوشحال شدم اومدم اینجا دیدمتون

خوشحالم که شما دوست خوبم متوجه شدی که هدف اصلا تبلیغات نبوده ما هم از داشتن دوست خوب و وفاداری مث شما بسیار خوشحالیییییییییییم
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
19 اسفند 91 14:14
وای چه جالب محبوبه جون شما بانک کار میکنی؟من همیشه دوست داشتم کارمند بانک باشم .نمیدونم چرا ولی حس خیلی خوبی نسبت بهش دارم.
راستی خواهر من شخصا به ذهنمم خطور نکرد که داری برای بانک کشاورزی تبلیغ میکنی.حالا اگه زحمتی نیست بپرس ببین از این لیوانا از کجا میتونم پیدا کنم؟؟؟؟؟؟؟فقط مدیونی اگه فکر کنی دارم سوء استفاده میکنم از خوبیت.
ماشالا به الینا جونم .مامانی منم جای شما بودم کلی به داشتن همچین دختر مودبی افتخار میکردم.
محبوبه جون روشا هم وقتی میخوام آب بریزم که کف رو موهاش بره یه مقدار گریه میکنه ولی با بازی آرومش میکنم.البته دخمل منتا 11 ماهگی کلا از آ» میترسید بساطی داشتم باهاش.
حالا ایشالا گذراباشه.

آره عزیزم بانک کار میکنم اما در مجموع واسه خانمها خیلی خوب نیست چون هم کارش سنگین و استرس زاست و هم ساعت کاریش زیاده عزیزم لیوان قابلی نداره آدرس بده واست پست کنم
ممنون از لطفت عزیزم
واااااای امان از این پروژه حموم بچه ها
مامان روژِینا
19 اسفند 91 21:52
به خدا یعنی الینا اگه اینجا بودیا درسته قورتت داده بوددددددددددددددددم اصلا از صورتش معلومه چه شیرینیه خیلی دوست دارم بدونم به کی رفته ؟مامانش یا باباش؟البته مامانش که خیلی زرنگه با اون تبلیغ درست و حسابی که بین کارای الینا جون از بانکش کرده !!!!!!!! ای پاچه خوار یعنی رفتم که تو پست بعدیه خودم با یه لیوان تبلیغاتی ایران خودرو حقوقم و ببرم بالا ببوس اون عشق شیرین زبونم ووووووو

شما اینجوری تصور کن که تمام محاسنش به مامانش رفته و معایب به پدر(کی به کیه؟!!!)
خواهر پاچه خواری نکنیم که امورات نمیگذرهعجججججججججب بابا سرمایه دار...بابا زیرمجموعه ایران خودرووووووو...یکم مارو تحویل بیگیر
بووووووووس برای روژینا جون و مامان سرمایه دارش
زهره جون
20 اسفند 91 8:32
واااااااااااااااااای عزیزممممممممممممم چقد شیرین زبووووووونی . ماشاالله اینقدررر با ذوق خوندم این پست رو که خدا میدونههههههههه .. عزیزم ببینمت میچلونمتتتتتتتتت


مرسی زهره جون شما خیلی به ما لطف داری عزیزم
مامان بابای الیسا
20 اسفند 91 12:54
چه دخملی با ادب و شیرین زبونی چه کادوهایی هم گرفتی عزیزم مبارکت باشه
محبوبه جان الیسا هم همینجور از سر شستن فراری بود من یه عروسک که مو داشت براش خریدم و و اول به الیسا میگفتم سر عروسکشو بشوره و میگفتم نگاه کن مامانی عروسکت گریه نمیکنه بلکه خیلی خوشحاله که موهاش تمیز میشه و کم کم همین کارم جواب داد و دیگه گریه نمیکنه

ممنون خاله الهام جوووون
واااااااای الهام جون نمیدونی وقتی میریم حموم تقریبا نصف عروسکای الینا هم باهامون میانجالبه که وقتی میشورشون بهشون دلداری میده میگه نه عزیزم حموم که ترس نداره شامپو هم موهاتو تمییز میکنه اما وقتی نوبت خودش میرسه قضیه180درجه فرق میکنه
بووووووووووس برای الیسای ناز حرف گوش کن
مطهره
20 اسفند 91 14:21
ای جون جیگر.این دخملت منو کشت

الهی بخورمش ماشاا..
چه زبونی داره حتما رییستون هنگ کرده بوده

ای جون.پیامبرا(شاپرک هم وقتی براش توضیح میدم همین طوری منو نگا میکنه)

خدا نکنه دوست جونم.
آره خیلی خوشش اومده بود از الینا.
واقعا چجوری باید توجیهشون کنیم؟
آناهیتا مامانیه آرمیتا
22 اسفند 91 3:43
چه کارجالبی کردی که کتاب حموم خریدی براش محبوبه جون .
نمیدونم چراهرچی خوراکی خوشمزه اس ضررداره
ببوس گل دخترنازو

آره فکر کردم با خوندن اون ایجاد انگیزه میشه واسش
آره واقعا
چشم عزیزم ممنون
انسیه
22 اسفند 91 13:03
امیرعلی هم توحموم خوبه فقط همون ابی که روسرش میریزم گریه میکنه میگه بریم ددر

اینطور که بوش میاد همه بچه ها همینطورن
مامان رضا جونی
23 اسفند 91 20:18
سلام عزیزم
با افتخار لینکتون کردم

سلام ممنون باعث افتخااااااااااره