الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

اولین و آخرین برف بازی سال91

1391/12/20 13:29
نویسنده : مامان
1,317 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه هوا آفتابی بود و دلیلی شد برای  برف بازی و تیوپ سواری سه نفرمونچشمک کلی بهت خوش گذشت عزیزمقلب کلی با بابا برف بازی کردی و سر خوردی بغل

اینجا بابا بهت گفته بود الینا جون تیوپ سواری بسه دیگه ...شما هم غر زدی که: ای بابا یه بار خواستیم حال کنیم نذاشتی هاقهقهه(این جمله رو از نن جون سید تو کارتون عصر یخبندان یاد گرفتیخنده)

بعدش هم یه ورزش حسابی به بابا دادی و مجبورش کردی که شما رو تا نوک تپه ببره و مدام بهش میگفتی :بابایی من باباجونم منو ببر بالای اون کوه بلند

خیال باطلبابا هم که کلاً در بست در اختیار شمان همیشهمنتظر

   شما رفتید و من موندم و تنهای تنهاااااااااااااااااااااااا من مانده ام تنها میون سیل غمها (البته برفها نه غمهانیشخند)(اینو با ریتم معین بخونیدعینک) البته همینجا اعتراف میکنم که وقتی شما نبودید من هم با یه خانوم دوست شدم و با همدیگه تیوپ سواری کردیم!!!زبان

بعد هم که از کوهنوردی برگشتین عوض دستت درد نکنه بابا رو گلوله  باران کردینیشخند

 

اینم دو عشق کوهنورد منقلبقلب

چشات خیلی اذیت شد تو برف واسه همین تصمیم گرفتیم در اسرع وقت یه عینک خوب بخریم واست عزیزمعینک

در انتها هم تو همون برف یه چای آنخ بسیار دلچسب نوشیدیم و ناهارتو همونجا دادم خوردی و همراه گوش سپردن به ترانه های دلچسب برگشتیم خونهلبخند

ادامه مطلب رو با ما باشید با گنجنامهچشمک

                                              

سخنان شیرین الینا نوشت!!!:

1- بابا غرق اخبار و تلویزیون

الینا : باباجونم من و مامان داریم مسکاوه(نسکافه) میخوریم و خوش میگذرونیم تو هم بیا پیشمون

 

 

2-مامان:الینا جون منو ببین میخوام عکس بگیرم ازت

الینا: میخوای بزاری تو ولباکم(وبلاگ)؟!!!

                                                                   

و اما..............

گنجنامه نوشت:  

یادتونه گفتم تو جریان خونه تکونی الینا نتونست گنج پیدا کنه و جاش چند تا واشر به من داد؟!!!

اما از قدیم گفتن جوینده یابنده بود و من عوضش یه گنج گرانبها پیدا کردمچشمکاینم گزارش تصویریش:

نظرتون چیه؟چشمک        

به نظرتون اون جعبه های زیر پای الینا گنج منه یا اون یه تیکه جواهری که بالاسرشون نشسته؟بغل

        

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

مطهره
20 اسفند 91 14:25
به به چه برف بازی با حالی. ایشاا.. همیشه به ددر و دودور باشین


خوب پس یواشکی ادای آدم مظلوما رو در میاری ولی میری تیوب سواری آره

جای دوستان رو خالی کردیم
خب چه کنیم ما اینیم دیگه
مطهره
20 اسفند 91 14:26
هر دوشون گنجن

نه بابا دنیا نباشه ولی نی نی گلوها باشن.سالم و شاد

آره واقعا مطهره جون راست گفتی
مامان شایان و کیان
20 اسفند 91 17:40
ای جونم
چه دخمل خوشگلی خدا حفظش کنه
عزیزم در مورد بچه دوم و مسائلش هم در خدمتم هر سوالی داشتی تا اونجا که بتونم جواب میدم

خوش اومدی دوست جونم.حالا کو تا نی نی دوم ممنون از لطف بیکرانت
نانا و نینی جون
20 اسفند 91 19:15
سلام ابجی نازم
یه فانوس تو دستمه
ولی نیازمند دعام
پس بیا دستو بنده به من تا با هم باشیم
دلم میخواد امشب از ته دلت برای من و اونایی که منتظر یه معجزه درونین دعا کنی

دعا کردم که همه حاجت روا بشن
مامان ایلیا
21 اسفند 91 0:35
به به چه عکسای خوشگلی

ممنون
بهاره مامان ونداد
21 اسفند 91 1:39
فکری ندارم مامانی خودت چی میگی از دوتاش نمیشه گذشت ولی خداییش اون بزرگتریه ارزشمند تره ودوست اشتنی تره مگه نه

واقعاً
مهرناز(مامان آرسام)
21 اسفند 91 2:00
الهی بگردم دور این دخملی خوشگل شیطون بلای ناااااااااااااااااااز شیرین زبون!
وااااااااااااااای محبوبه جون نمیدونی چقدر دلم واسه پستای قشنگت و حرفا و بلبل زبونیای الینایی تنگیده بود!!
اومدم دوباره کلی دلم واشد
من آخه قربون اون "مسکاوه" گفتنت برم خالههههههههههههههههههه
چه گنجی از این بالاتر؟؟؟

جاااااااااااااانببین کی اووووووووومده؟اول بزار ببینم آفتاب از کدوم ور دراومده
واااااااااااااای آرسااااااااااااام واااااااااااای مهرنااااااااااز دلمون خیلی تنگ شده بود خیلی خوش اومدی عزیزمچه گنجی از داشتن دوستان خوبی مث شما بالاتر؟
مادر کوثر
21 اسفند 91 8:10


به به

چه عالی
چقد برف
کوثر هم وقتی برفای روی کوه رو میبینه همش میگه بریم اون بالا برف بازی کنیم

جای دوستان خالی بود
مادر کوثر
21 اسفند 91 8:13


چه گنجنامه باحالی

خب اگه بخوای اقتصادی و بانکی فکر کنی اون جعبه ها با ارزشترن چون بچه ها فقط خرج دارن

اما اگه بخوای مادرانه و عاشقانه فکر کنی اون دخمل کوچولوی نارنجی پوش شیطون با ارزش ترین جواهر دنیاست که یه لبخندش می ارزه به کل جواهرات گرانقیمت

عجب تحلیلهای اقتصادی و معنوی کردی دووووووست جونم
بابای روشا
21 اسفند 91 8:56
وای خدای من چه آدم برفی خوشگلی دلم لک زده برای درست کردن یه آدم برفی درست و حسابی این تهرانم که برف درست و حسابی نمیاد، خوش به حال الینا خانوم تو اون برف های سفید و زیبا کل خوش گذرونده و با بابای مهربون تیوب سواری کرده کاشکی ما هم اونجا بودیم

حقیقتاً جای دوستان خالی بود
مامی کیانا
21 اسفند 91 9:31
وای که معلومه چقدر بهتون خوش گذشته من از همینجا یخ زدم الینای شیطون چه کیفی کرده
معلومه که الینا گنجه اونم چه گنجی هر روز ارزشش بیشتر و بیشتر میشه عزیز و عزیزتر میشه ایشالا گنج 100ساله باشی

هوا کاما آفتابی بود عزیزم اصلا سرد نبود
واقعا بچه هامون از هر گنجی باارزشترن چون نمیشه واسشون ارزش تعیین کرد
سارا مامان آرام
21 اسفند 91 9:36
چه برف بازی توپی بوده
اون که بالای سرش نشسته


جاتون خالی بود حسااااااااابی
مامان احسان
21 اسفند 91 9:49
سلام گلم خوبید خوشید سلامتید معلومه که هستید امیدوارم همیشه شاد باشید و به گشت و گذار و الینا هم همیشه تنش سالم و لباش به خنده شکوفا

سلام عزیزم ممنون خوبیم و خوشیم و سلامتیمممنون از دعای قشنگت خواهر جون و اینکه همیشه به یاد ما هستی
ارغوان
21 اسفند 91 11:52
خیلی برف قشنگی بود...هوا خوب بود یهویی سرد شد فک کنم روز عیدمون بشه کریسمس ... عکسای قشنگی بود ... ببوسیدش

آره واقعا بعید نیست نوروز ما بشه کریسمسپس بجای سبزه تو فکر کاج باشیم ممنون ارغوان جون
مامان محمدرهام جون
21 اسفند 91 11:54
به به چه روز توپی داشتید بسی دلمون تیوپ سواری خواستتا سال دیگه چه کنیمیعنی عاشقتم الینای خوشگل وخوش سخن

جاتون خالی بود سمانه جون.والا بعید نیست یه بار دیگه هم برف بیاد عزیزم خیلی ناامید نباش
ممنون سمانه مهربونم.بوووووووووووس برای محمدرهام جیگر
مامان محمدرهام جون
21 اسفند 91 11:54
جواهری که رو به رشد وترقی وتعالی گنج شماست دوست جونم

چه جمله قشنگی سمانه جون
مامان احسان
21 اسفند 91 12:05
سلام خواهری نه بابا از جمعه به بعد که دیگه کار نکردم میخوام 4 شنبه مرخصی بگیرم تا ببینم تموم میشه آخه روزهای کاری که دیگه نمیرسم که کار کنم صبح ساعت 6 میام از خونه بیرون بعد از ظهر هم حدودای 6 میرسیم خونه شام هم به زور درست میکنم

واقعا خداااااااااااقووووووووت معصومه جون
مامان کوروش
21 اسفند 91 13:19
عزیزم همیشه با بازی و شادی

ممنون دوست خوبم
مهسا مامان کیارش
21 اسفند 91 18:36
الیناجونم بهت خوش بگذره عزیزم ما که ترسیدیم بیایم بیرون مبادا بدتر از بدتر بشیم ولی خوب شما به جای ما کیفش رو بردین
وای آخرش این خوش گذرونی به یه سوپرایز خوب ختم شد

جای دوستان رو واقعا خالی کردیم.انشاله زودتر خوب شین عزیزمآره اونم چه سورپرایزی یه گنج باارزش
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
21 اسفند 91 23:55
همیشه به گردش و شادی.چه کیفی داده.آفرین به همتتون

مرسی الهه جونبووووووووووس برای روشای ناز
مامان بابای الیسا
22 اسفند 91 1:01
به به چه برف بازی حسابی کردین من که دلم برف میخواد برررررررررررررررررررف میخوام وای از دست شیرین زبونیهای تو دخملی ناز و بلا
عجب گنج هایی دارین

تشریف بیارید در خدمت باشیم الهام جون آخه کوهها هنوز برف دارن آره الهام جون اینا گنجهایی هستن که هممون تو خونمون داریم و عاشقشونیم بوووووووس برای گنج خونه شما الیسای ناز

آناهیتا مامانیه آرمیتا
22 اسفند 91 3:39
همیشه شادباشی وبخندی بلبل زبون خوشگل

ممنون خاله جونبوووووووووس برای شما و آرمیتای ناز
سمانه مامان ستایش
22 اسفند 91 6:33
چه روز خوبی داشتین محبوبه جون.آخرین برف بازی سال 91 معلومه که حسابی بهتون خوش گذشته.
قربون الیناجونم برم که کلی برف بازی کردهمحبوبه جون خوشم میاد فرصت رو از دست نمیدی واسه دوست یابی
برای الینا و مامانی

آؤه سمانه جون بعد مدتها یه تخلیه انرژی بود جاتون واقعا خالی بودآره دیگه چه کنیم وقتی پدر و دختر میرن صفا سیتی و منو تنها میزارن خب باید یه فکری به حال خودم بکنم دیگه
اینم یه بوسه سراسر عشق برای دوست خوبم و ستایش نااااااااازم
مامان محمد فاضل
22 اسفند 91 8:19
همیشه یه برف بازی و شادی خیلی گزارش باحالی بود کلی انرژی گرفتم ممنون


ممنون دوست خوبمهمچنین شماقابلی نداشت کاش اینجا بودین و با هم خوش میگذروندیممحمدفاضل جیگر مودب رو ببوسش
خانومي
22 اسفند 91 11:07
وااااااااااي شماها با اين نوشته هاتون دل منو حسابي آب ميندازين...يعني ميشه منم با پسرم وباباش بريم برف بازي و اينجوري حال كنيم؟ اي خدااااااااا...كي ميرسه اون روز شيرين.....

ميگم خدايي خطرناك نبود؟ واي من ميترسم بچه رو بدم باباش باهاش سر سره بازي كنه.....خداروشكر شجاعي تو دختر......

آخ كه چاي واقعا تو هواي سرد ميچسبه...اونم بعد يه عالمه برف بازي......
راستي همسرت هم از اون باباهاي باحاله...الينا معلومه خيلي داره لذت ميبره..

حالا بگو ببينم اون گنج چي بود؟؟؟زود باش ديگه؟


آره عزیزم چرا نشه انشاله بسلامتی دنیا میاد و کلی حال میکنین با هم
چرا خطرناک بود واسه همین خیلی آروم میرفتن
آآآآآآآآآآاای گفتی خیلی چبید چای داغ تو هوای برفیجات خالی بود دوست جون
آره عزیزم حسابی سرحال و فعال و شاده
خب میرفتی تو ادامه مطلب خودت میدیدی
انسیه
22 اسفند 91 13:07
خوش بحالتون ماکه امسال برف ندیدیم چه خوش گذشته بهتونا همیشه شادباشین گلم

آره راست میگی بردسکن خیلی گرمه فکر کنم نه؟جاتون خالی بود عزیزم
نازی
22 اسفند 91 14:07
به به چقدر برف بازی خوبی خوشبحالتون.ماشالله دخملی چقدر ناز وشیرین زبونه.ببوسش ومواظبش باش.

ممنون عزیزم انشاله قسمت شه شما هم با گل پسرا برین البته سال بعدممنون از لطفت عزیزم
مامان روژِینا
22 اسفند 91 23:39
واااااااااااااااای منم برف می خوااااااااااااااااام هی به این شوشو می گم یه روز بریما حیف که الان خوابه وگرنه..........(این قسمتش خانوادگیه )
وای محبوبه خوش به حالتون چه کیفی کردینا مخصوصا اون چایی خوردن اخرش خهههههلی می چسبههههههه
الینا جونمم که نگووووووووو یه گوله نمکه من که حساااااااااابی دوستش دارم
و در مورد گنجنامه والا الینا که واقعا گنجه و جای خودش و داره اسااااااااسی و اما اون یکیا می گم وضعت خوبه هاااااا اون وقت به ما فقیر بیچاره ها می گی سرمایه دار هی وای من

قسمت خونوادگی رو خوووووووووب اومدی
بهار جون بی اغراق میگم جای دوستان واقعا خالی بود . میگم کاش همشهری بودیم یه قرار وبلاگی میذاشتیم با هم از نزدیک آشناتر میشدیم.حیف
بابا بهار اون جعبه هارو جدی نگیر توش پر از خالیهمحتویاتشو به باد دادم و جعبه هارو یادگاری نیگه داشتمبابا زیرمجموعه ایران خودرو شکست نفسی نفرماییئ دیگه
محبوبه
23 اسفند 91 14:36
وای خدا چقدر قشنگ. منم دلم برف خواست
الهی همیشه به خوش گذرونی

محبوبه جون کاش اینجا بودین هوا خیلی عالی بودممنون عزیزم شما هم همینطور
زهره جون
26 اسفند 91 10:19
وایییییییی چه برفییییییییییییی . منم میخوام خبببببببب / امسال شیراز برف نیومد دخترم خیلی منتظرش بووووووووود
چه گنج بزرگییییییییییییی تو خونت یافتیددددد بدین ما یه گازش از اون لپاش بگیریم که اینجوری میخنده

جای دوستان واقعا خالی بود
البته شما که وضعتون بهتره دو تا از این گنجها تو خونتون داریدمرسی زهره جون مهربون
سجاد
23 فروردین 92 12:28
سلام ، پیش سجاد کوچولو هم بیا ...